گنجور

بخش ۱۱ - در بیان اینکه تربیت خودی را سه مراحل است مرحلهٔ اول را اطاعت و مرحلهٔ دوم را ضبط نفس، و مرحله سوم را نیابت الهی نامیده اند: «مرحلهٔ اول اطاعت»

خدمت و محنت شعار اشتر است
صبر و استقلال کار اشتر است
گام او در راه کم غوغا ستی
کاروان را زورق صحرا ستی
نقش پایش قسمت هر بیشه ئی
کم خور و کم خواب و محنت پیشه ئی
مست زیر بار محمل می رود
پای کوبان سوی منزل می رود
سر خوش از کیفیت رفتار خویش
در سفر صابر تر از اسوار خویش
تو هم از بار فرائض سر متاب
بر خوری از «عنده حسن المآب»
در اطاعت کوش ای غفلت شعار
می شود از جبر پیدا اختیار
ناکس از فرمان پذیری کس شود
آتش ار باشد ز طغیان خس شود
هر که تسخیر مه و پروین کند
خویش را زنجیری آئین کند
باد را زندان گل خوشبو کند
قید بو را نافه ی آهو کند
می زند اختر سوی منزل قدم
پیش آئینی سر تسلیم خم
سبزه بر دین نمو روئیده است
پایمال از ترک آن گردیده است
لاله پیهم سوختن قانون او
بر جهد اندر رگ او خون او
قطره ها دریاست از آئین وصل
ذره ها صحراست از آئین وصل
باطن هر شی ز آئینی قوی
تو چرا غافل ازین سامان روی
باز ای آزاد دستور قدیم
زینت پا کن همان زنجیر سیم
شکوه سنج سختی آئین مشو
از حدود مصطفی بیرون مرو
«مرحله دوم ضبط نفس»
نفس تو مثل شتر خود پرور است
خود پرست و خود سوار و خود سر است
مرد شو آور زمام او بکف
تا شوی گوهر اگر باشی خزف
هر که بر خود نیست فرمانش روان
می شود فرمان پذیر از دیگران
طرح تعمیر تو از گل ریختند
با محبت خوف را آمیختند
خوف دنیا ، خوف عقبی ، خوف جان
خوف آلام زمین و آسمان
حب مال و دولت و حب وطن
حب خویش و اقربا و حب زن
امتزاج ماء و طین تن پرور است
کشته ی فحشا هلاک منکر است
تا عصائی لا اله داری بدست
هر طلسم خوف را خواهی شکست
هر که حق باشد چو جان اندر تنش
خم نگردد پیش باطل گردنش
خوف را در سینه او راه نیست
خاطرش مرعوب غیر الله نیست
هر که در اقلیم لا آباد شد
فارغ از بند زن و اولاد شد
می کند از ماسوی قطع نظر
می نهد ساطور بر حلق پسر
با یکی مثل هجوم لشکر است
جان بچشم او ز باد ارزان تر است
لا اله باشد صدف گوهر نماز
قلب مسلم را حج اصغر نماز
در کف مسلم مثال خنجر است
قاتل فحشا و بغی و منکر است
روزه بر جوع و عطش شبخون زند
خیبر تن پروری را بشکند
مؤمنان را فطرت افروز است حج
هجرت آموز و وطن سوزست حج
طاعتی سرمایه ی جمعیتی
ربط اوراق کتاب ملتی
حب دولت را فنا سازد زکوة
هم مساوات آشنا سازد زکوة
دل ز «حتی تنفقوا» محکم کند
زر فزاید الفت زر کم کند
این همه اسباب استحکام تست
پخته ی محکم اگر اسلام تست
اهل قوت شو ز ورد یًا قوی»
تا سوار اشتر خاکی شوی
«مرحله سوم نیابت الهی»
گر شتر بانی جهانبانی کنی
زیب سر تاج سلیمانی کنی
تا جهان باشد جهان آرا شوی
تاجدار ملک «لایبلی» شوی
نایب حق در جهان بودن خوش است
بر عناصر حکمران بودن خوش است
نایب حق همچو جان عالم است
هستی او ظل اسم اعظم است
از رموز جزو و کل آگه بود
در جهان قائم بامرالله بود
خیمه چون در وسعت عالم زند
این بساط کهنه را برهم زند
فطرتش معمور و می خواهد نمود
عالمی دیگر بیارد در وجود
صد جهان مثل جهان جزو وکل
روید از کشت خیال او چو گل
پخته سازد فطرت هر خام را
از حرم بیرون کند اصنام را
نغمه زا تار دل از مضراب او
بهر حق بیداری او خواب او
شیب را آموزد آهنگ شباب
می دهد هر چیز را رنگ شباب
نوع انسان را بشیر و هم نذیر
هم سپاهی هم سپهگر هم امیر
مدعای «علم الاسما» ستی
سر «سبحان الذی اسرا» ستی
از عصا دست سفیدش محکم است
قدرت کامل بعلمش توأم است
چون عنا گیرد بدست آن شهسوار
تیز تر گردد سمند روزگار
خشک سازد هیبت او نیل را
می برد از مصر اسرائیل را
از قم او خیزد اندر گور تن
مرده جانها چون صنوبر در چمن
ذات او توجیه ذات عالم است
از جلال او نجات عالم است
ذره خورشید آشنا از سایه اش
قیمت هستی گران از مایه اش
زندگی بخشد ز اعجاز عمل
می کند تجدید انداز عمل
جلوه ها خیزد ز نقش پای او
صد کلیم آواره ی سینای او
زندگی را می کند تفسیر نو
می دهد این خواب را تعبیر نو
هستئی مکنون او راز حیات
نغمه ی نشینده ی ساز حیات
طبع مضمون بند فطرت خون شود
تا دو بیت ذات او موزون شود
مشت خاک ما سر گردون رسید
زین غبار آن شهسوار آید پدید
خفته در خاکستر امروز ما
شعله ی فردای عالم سوز ما
غنچه ی ما گلستان در دامن است
چشم ما از صبح فردا روشن است
ای سوار اشهب دوران بیا
ای فروغ دیده ی امکان بیا
رونق هنگامه ی ایجاد شو
در سواد دیده ها آباد شو
شورش اقوام را خاموش کن
نغمه ی خود را بهشت گوش کن
خیز و قانون اخوت ساز ده
جام صهبای محبت باز ده
باز در عالم بیار ایام صلح
جنگجویان را بده پیغام صلح
نوع انسان مزرع و تو حاصلی
کاروان زندگی را منزلی
ریخت از جور خزان برگ شجر
چون بهاران بر ریاض ما گذر
سجده های طفلک و برنا و پیر
از جبین شرمسار ما بگیر
از وجود تو سرافرازیم ما
پس بسوز این جهان سازیم ما

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سایت علامه اقبال

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خدمت و محنت شعار اشتر است
صبر و استقلال کار اشتر است
هوش مصنوعی: خدمت و زحمت بخشی از زندگی شتر است و صبر و خودکفایی نیز ویژگی‌های این حیوان سختکوش محسوب می‌شود.
گام او در راه کم غوغا ستی
کاروان را زورق صحرا ستی
هوش مصنوعی: حرکت او در مسیر، با آرامش و بدون سر و صدا انجام می‌شود و مانند یک کشتی در بیابان، کاروان و گروه را به پیش می‌برد.
نقش پایش قسمت هر بیشه ئی
کم خور و کم خواب و محنت پیشه ئی
هوش مصنوعی: هر جایگاهی که او قدم گذاشته، نشان از وجود آن دارد که او با کم‌خوابی و رنج و زحمت، زندگی را سپری کرده است.
مست زیر بار محمل می رود
پای کوبان سوی منزل می رود
هوش مصنوعی: مستی که زیر بار محمل است، با پای کوبیدن به سمت منزل خود می‌رود.
سر خوش از کیفیت رفتار خویش
در سفر صابر تر از اسوار خویش
هوش مصنوعی: خوشحال از نحوه‌ی رفتار خود در سفر، صبورتر از سوار خودم هستم.
تو هم از بار فرائض سر متاب
بر خوری از «عنده حسن المآب»
هوش مصنوعی: از انجام وظایف خود غافل نشو و مراقب باش که از منبع خیر و نیکی بهره‌مند شوی.
در اطاعت کوش ای غفلت شعار
می شود از جبر پیدا اختیار
هوش مصنوعی: در پیروی و اطاعت تلاش کن، زیرا غفلت می‌تواند به ظاهر اختیاری را به وجود آورد که در واقع تحت اجبار است.
ناکس از فرمان پذیری کس شود
آتش ار باشد ز طغیان خس شود
هوش مصنوعی: اگر کسی از فرمان خدا سرپیچی کند، حتی اگر مانند آتش قدرت و شدت داشته باشد، به خاطر طغیانش مانند خس و خاشاک می‌شود و از بین می‌رود.
هر که تسخیر مه و پروین کند
خویش را زنجیری آئین کند
هوش مصنوعی: هر کسی که بتواند بر مه و پروین تسلط یابد، در واقع خود را به زنجیری از اصول و قواعد محدود می‌کند.
باد را زندان گل خوشبو کند
قید بو را نافه ی آهو کند
هوش مصنوعی: باد، عطر گل را در خود محبوس می‌کند و بوی آن را مانند گیسوان آهو به دام می‌اندازد.
می زند اختر سوی منزل قدم
پیش آئینی سر تسلیم خم
هوش مصنوعی: ستاره‌ای به سوی منزل می‌تابد و تو باید با افتادگی و تواضع وارد شوی.
سبزه بر دین نمو روئیده است
پایمال از ترک آن گردیده است
هوش مصنوعی: سبزه و گیاهان بر روی زمین رشد کرده‌اند، اما به دلیل بی‌توجهی و عدم رسیدگی از بین رفته‌اند.
لاله پیهم سوختن قانون او
بر جهد اندر رگ او خون او
هوش مصنوعی: لاله‌ها به طور مداوم می‌سوزند، و این بخشی از سرنوشت و طبیعت آن‌هاست. خون و زندگی در وجود آن‌ها جریان دارد و به همین دلیل، از شدت عشق و احساس می‌سوزند.
قطره ها دریاست از آئین وصل
ذره ها صحراست از آئین وصل
هوش مصنوعی: قطره‌ها دریا هستند چون به هم وصل می‌شوند و ذره‌ها نیز با وصل شدن به هم، به صحرا تبدیل می‌شوند. به بیان دیگر، وحدت و ارتباط میان این ذرات و قطرات، آن‌ها را به چیزی بزرگ‌تر و وسیع‌تر تبدیل می‌کند.
باطن هر شی ز آئینی قوی
تو چرا غافل ازین سامان روی
هوش مصنوعی: هر چیزی در دل خود دارای یک نظم و ویژگی خاص است، پس چرا تو از این ساختار و ویژگی‌های آن غافلی؟
باز ای آزاد دستور قدیم
زینت پا کن همان زنجیر سیم
هوش مصنوعی: دوست عزیز، به تو می‌گوید که دوباره به وضعیت آزاد خود برگرد و طبق سنت‌های قدیمی، زنجیر نقره‌ای را به پا کن. این اشاره به زنجیری دارد که زیبایی خاصی به همراه دارد، به نوعی نمادی از آزادی و زیبایی.
شکوه سنج سختی آئین مشو
از حدود مصطفی بیرون مرو
هوش مصنوعی: با قدرت و عظمت خود، در برابر سختی‌ها استقامت کن و از مسیر درست منحرف نشو.
«مرحله دوم ضبط نفس»
نفس تو مثل شتر خود پرور است
هوش مصنوعی: در مرحله دوم کنترل نفس، نفس تو مانند شتری است که خود را پرورش داده‌ای.
خود پرست و خود سوار و خود سر است
مرد شو آور زمام او بکف
هوش مصنوعی: مردی که خودخواه و مغرور است و بر خود می‌تازد، باید هوشیار باشد و بتواند کنترل وضعیت را در دست بگیرد.
تا شوی گوهر اگر باشی خزف
هر که بر خود نیست فرمانش روان
هوش مصنوعی: برای اینکه به ارزش و مقام بالایی دست یابی، حتی اگر در ابتدا ارزش کمتری داشته باشی، باید خود را به‌درستی بشناسی و بر افکار و تصمیمات خود تسلط پیدا کنی.
می شود فرمان پذیر از دیگران
طرح تعمیر تو از گل ریختند
هوش مصنوعی: به آسانی می‌توانی از دیگران تأثیر بپذیری و تغییر کنی، حتی اگر ساختار وجودی‌ات از ابتدا به گونه‌ای دیگر شکل گرفته باشد.
با محبت خوف را آمیختند
خوف دنیا ، خوف عقبی ، خوف جان
هوش مصنوعی: با عشق، ترس را در هم آمیختند؛ ترس از دنیا، ترس از آخرت و ترس از جان.
خوف آلام زمین و آسمان
حب مال و دولت و حب وطن
هوش مصنوعی: ترس از مشکلات و سختی‌های زندگی در زمین و آسمان، عشق به ثروت و قدرت و همچنین عشق به وطن.
حب خویش و اقربا و حب زن
امتزاج ماء و طین تن پرور است
هوش مصنوعی: عشق به خانواده و همسر، ترکیبی است از عناصر طبیعی که باعث شکوفایی و رشد انسان می‌شود.
کشته ی فحشا هلاک منکر است
تا عصائی لا اله داری بدست
هوش مصنوعی: کسی که به فساد گرفتار شده، نابودکننده منکر و بدی‌هاست؛ تا زمانی که عصایی از قدرت و توکل به خداوند در دست دارد.
هر طلسم خوف را خواهی شکست
هر که حق باشد چو جان اندر تنش
هوش مصنوعی: هر کس که حقیقت را در وجودش دارد، می‌تواند هر گونه ترس و فزونی را از بین ببرد.
خم نگردد پیش باطل گردنش
خوف را در سینه او راه نیست
هوش مصنوعی: با وجود چالش‌ها و نادرستی‌ها، او هرگز تسلیم نمی‌شود و ترسی در دلش راه نمی‌یابد.
خاطرش مرعوب غیر الله نیست
هر که در اقلیم لا آباد شد
هوش مصنوعی: کسی که به درجه‌ای از معرفت و آگاهی رسیده باشد که هیچ چیزی جز خداوند او را نترساند و تحت تأثیر قرار ندهد، در واقع در جهانی آرام و بی‌تنش زندگی می‌کند.
فارغ از بند زن و اولاد شد
می کند از ماسوی قطع نظر
هوش مصنوعی: کسی که از وابستگی به زن و فرزندان رها شده، اکنون به طور کامل از دیگر امور دنیوی دوری می‌جوید.
می نهد ساطور بر حلق پسر
با یکی مثل هجوم لشکر است
هوش مصنوعی: با شدت و قاطعیت، مانند حمله‌ای از جانب یک ارتش، ضربه‌ای سخت به پسر وارد می‌کند.
جان بچشم او ز باد ارزان تر است
لا اله باشد صدف گوهر نماز
هوش مصنوعی: جان من به چشم او از باد بی‌ارزش‌تر است و در زندگی‌ام، نام هیچ خدایی جز او نیست که مانند صدف، گوهر و ارزش من به وجود او وابسته است.
قلب مسلم را حج اصغر نماز
در کف مسلم مثال خنجر است
هوش مصنوعی: قلب مؤمن مانند خانه کعبه است و نماز در دست او همانند خنجری است که به وی نیرو و قدرت می‌بخشد.
قاتل فحشا و بغی و منکر است
روزه بر جوع و عطش شبخون زند
هوش مصنوعی: کسی که مرتکب کارهای زشت و ظلم می‌شود، با روزه‌داری تنها به گرسنگی و تشنگی نخواهد پرداخت.
خیبر تن پروری را بشکند
مؤمنان را فطرت افروز است حج
هوش مصنوعی: در روزهای سخت و دشوار، مؤمنان با فطرت الهی خود می‌توانند به خوبی با چالش‌ها مقابله کنند و از توانایی‌های درون خود استفاده کنند. حج نمادی از این قدرت و توانایی است که به آنها انگیزه و انرژی می‌بخشد تا بر مشکلات غلبه کنند.
هجرت آموز و وطن سوزست حج
طاعتی سرمایه ی جمعیتی
هوش مصنوعی: هجرت آموز و وطن سوزان، این حج که به عنوان یک عبادت انجام می‌شود، سرمایه‌ای برای جمعیت مسلمانان است.
ربط اوراق کتاب ملتی
حب دولت را فنا سازد زکوة
هوش مصنوعی: عشق به دولت و حکمرانی می‌تواند مانند زکات، زندگی و آینده یک ملت را تحت تأثیر قرار دهد و حتی به انحطاط آن ختم شود. اگر مردم بیشتر به وابستگی به قدرت و دولت فکر کنند، ممکن است از اهداف و ارزش‌های حقیقی خود دور شوند.
هم مساوات آشنا سازد زکوة
دل ز «حتی تنفقوا» محکم کند
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که با دادن زکات و کمک به دیگران، احساس برابری و همدلی در جامعه تقویت می‌شود و این کار می‌تواند دل‌ها را محکم‌تر کند و به انسجام بیشتری بین افراد منجر شود.
زر فزاید الفت زر کم کند
این همه اسباب استحکام تست
هوش مصنوعی: محبت و دوستی افزایش ثروت و ارزش را به همراه می‌آورد، در حالی که بی‌محبتی و جدایی موجب کاهش آن می‌شود. این نکته مهمی است که برای استحکام و پایداری زندگی به آن توجه کنیم.
پخته ی محکم اگر اسلام تست
اهل قوت شو ز ورد یًا قوی»
هوش مصنوعی: اگر تو به طور محکم و درست تربیت شده‌ای، باید به پاخیزی و توانمندی برسی و با جدیت در کشف و فهم معانی عمیق‌تر تلاش کنی.
تا سوار اشتر خاکی شوی
«مرحله سوم نیابت الهی»
هوش مصنوعی: برای رسیدن به مقام بالای نیابت الهی، باید آمادگی و صبر زیادی داشته باشی، همانند سوار شدن بر شتری که در مسیر سخت و خاکی حرکت می‌کند. این اشاره به مراحل دشواری دارد که شخص باید در آن ها تلاش کند تا به هدف خود برسد.
گر شتر بانی جهانبانی کنی
زیب سر تاج سلیمانی کنی
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی بر دنیا تسلط پیدا کنی، باید به کارهای بزرگ و شایسته‌ای بپردازی که تو را به مقام عالی و مانند سلیمان می‌رساند.
تا جهان باشد جهان آرا شوی
تاجدار ملک «لایبلی» شوی
هوش مصنوعی: تا زمانی که دنیا وجود دارد، تو باید مانند یک پادشاه با شکوه و زیبایی در آن بدرخشی و به مقام و اعتبار برسی.
نایب حق در جهان بودن خوش است
بر عناصر حکمران بودن خوش است
هوش مصنوعی: خوش است که در جهان نماینده حق باشی و بر عناصر حاکم شوی.
نایب حق همچو جان عالم است
هستی او ظل اسم اعظم است
هوش مصنوعی: ولی فقیه به عنوان نماینده خداوند، مانند جان عالم است و وجود او سایه‌ای از اسم بزرگ و اعظم الهی به شمار می‌رود.
از رموز جزو و کل آگه بود
در جهان قائم بامرالله بود
هوش مصنوعی: در این جهان کسی وجود دارد که از رازهای جزئیات و کل مسائل باخبر است و در کارهای خداوند قرار دارد.
خیمه چون در وسعت عالم زند
این بساط کهنه را برهم زند
هوش مصنوعی: وقتی که چادر و سایه‌بان عظمی در پهنه جهان برپا شود، این جایگاه قدیمی و کهنه را برهم می‌زند.
فطرتش معمور و می خواهد نمود
عالمی دیگر بیارد در وجود
هوش مصنوعی: فطرت او شکوفا و زنده است و در دلش آرزوی خلق دنیای دیگری را دارد که در وجودش نمایان شود.
صد جهان مثل جهان جزو وکل
روید از کشت خیال او چو گل
هوش مصنوعی: صد جهان مانند این جهان، به جمع و تفریق می‌آیند. از تخیل او مانند گلی که می‌روید، برمی‌خیزند.
پخته سازد فطرت هر خام را
از حرم بیرون کند اصنام را
هوش مصنوعی: فطرت هر فردی را به کمال می‌رساند و آنچه را که در دل او خرافات و قید و بند است، کنار می‌زند و اجازه می‌دهد که به حقایق دست یابد.
نغمه زا تار دل از مضراب او
بهر حق بیداری او خواب او
هوش مصنوعی: صدای دل من مانند نغمه‌ای است که به وسیله‌ی او نواخته می‌شود؛ این نواختن به خاطر حقیقتی است که او را بیدار می‌کند و خوابش را بر هم می‌زند.
شیب را آموزد آهنگ شباب
می دهد هر چیز را رنگ شباب
هوش مصنوعی: جوانی و شادابی به هر چیزی روح و رنگ تازه‌ای می‌بخشد و در این دوران، افراد و اشیاء طراوت و تازگی خاصی پیدا می‌کنند.
نوع انسان را بشیر و هم نذیر
هم سپاهی هم سپهگر هم امیر
هوش مصنوعی: انسان‌ها هم پیام‌آور خوشبختی هستند و هم هشداردهنده، هم جنگجو هستند و هم فرمانده و رهبر.
مدعای «علم الاسما» ستی
سر «سبحان الذی اسرا» ستی
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به ارتباط بین علم نام‌ها و معجزه‌ای اشاره می‌کند که در آیه «سبحان الذی اسرا» آمده است. به طور کلی، به نوعی بیان می‌کند که دانش نام‌ها و صفات الهی با قدرت الهی که در معجزات تجلی می‌یابد، در ارتباط است. شاعر این دو مفهوم را به هم مرتبط می‌سازد و نشان می‌دهد که علم و شناخت، در نهایت برای درک و فهم عمیق‌تر از قدرت و عظمت الهی بسیار مهم هستند.
از عصا دست سفیدش محکم است
قدرت کامل بعلمش توأم است
هوش مصنوعی: او با عصای خود به خوبی ایستاده و قدرتش به‌طور کامل به علم و دانشش وابسته است.
چون عنا گیرد بدست آن شهسوار
تیز تر گردد سمند روزگار
هوش مصنوعی: هرگاه آن شهسوار بر عنا (زین) سوار شود، شتاب و سرعت سمند (اسب) روزگار بیشتر می‌شود.
خشک سازد هیبت او نیل را
می برد از مصر اسرائیل را
هوش مصنوعی: قدرت و شکوه او به قدری زیاد است که نیل را خشک می‌کند و قوم اسرائیل را از سرزمین مصر خارج می‌سازد.
از قم او خیزد اندر گور تن
مرده جانها چون صنوبر در چمن
هوش مصنوعی: از قم او (مردی) برمی‌خیزد که مانند درخت صنوبر در چمن، جان‌ها را زنده می‌کند و بر گور مرده‌ها طراوت می‌بخشد.
ذات او توجیه ذات عالم است
از جلال او نجات عالم است
هوش مصنوعی: وجود او سبب تبیین و توضیح ذات جهان است و از عظمت او، رهایی و نجات جهان حاصل می‌شود.
ذره خورشید آشنا از سایه اش
قیمت هستی گران از مایه اش
هوش مصنوعی: ذره‌ای از خورشید که آشناست، به خاطر سایه‌اش ارزش وجودی بالایی دارد و این ارزش ناشی از جوهر و مایه‌ای است که در خودش دارد.
زندگی بخشد ز اعجاز عمل
می کند تجدید انداز عمل
هوش مصنوعی: عمل و اقدام انسان می‌تواند به زندگی تازه‌ای بخشیده و آن را دوباره احیا کند.
جلوه ها خیزد ز نقش پای او
صد کلیم آواره ی سینای او
هوش مصنوعی: جلوه‌های مختلف به خاطر ردپای او نمایان می‌شود و بسیاری از پیامبران همچون کلیم، در جستجوی او هستند.
زندگی را می کند تفسیر نو
می دهد این خواب را تعبیر نو
هوش مصنوعی: زندگی با نگاه جدیدی تفسیر می‌شود و این خواب نیز به شکل تازه‌ای معنا می‌گیرد.
هستئی مکنون او راز حیات
نغمه ی نشینده ی ساز حیات
هوش مصنوعی: این بیت به بیان این موضوع می‌پردازد که وجودی پنهان و اسرارآمیز در درون هر فرد نهفته است که نقش مهمی در زنده‌ بودن و حرکت روح زندگی دارد. این راز به مانند آهنگی است که در پس زمینه زندگی ما به گوش می‌رسد و می‌تواند ما را به درک عمیق‌تری از حیات رهنمون سازد.
طبع مضمون بند فطرت خون شود
تا دو بیت ذات او موزون شود
هوش مصنوعی: نفس انسان به طور طبیعی به چیزی که مطابق فطرت اوست تمایل دارد و این موجب می‌شود که احساسات و افکار او به صورت موزون و هماهنگ در بیاید.
مشت خاک ما سر گردون رسید
زین غبار آن شهسوار آید پدید
هوش مصنوعی: گرد و غباری که از زمین بلند می‌شود، نشان از حرکت یک سوار بزرگ دارد که در آسمان ظاهر می‌شود.
خفته در خاکستر امروز ما
شعله ی فردای عالم سوز ما
هوش مصنوعی: امروز ما در زیر خاکستر خوابیده‌ایم، اما فردا شعله‌ای از آتش برای جهانیان خواهیم بود.
غنچه ی ما گلستان در دامن است
چشم ما از صبح فردا روشن است
هوش مصنوعی: جوانه‌ای که داریم، در دل بهشت است و نگاه ما به روشنایی‌های فردا دوخته شده است.
ای سوار اشهب دوران بیا
ای فروغ دیده ی امکان بیا
هوش مصنوعی: ای سوار بر اسب نیکو، بیا! ای روشنی بخش چشم‌های ممکنات، به نزد ما بیا!
رونق هنگامه ی ایجاد شو
در سواد دیده ها آباد شو
هوش مصنوعی: در زمان‌هایی که اوج شادی و نشاط برقرار است، خودت را به یاد دیگران بیاور و بر مشکلات چشم‌پوشی کن تا زندگی‌ات سرشار از خوشی و نشاط باشد.
شورش اقوام را خاموش کن
نغمه ی خود را بهشت گوش کن
هوش مصنوعی: با صدای دلنشین خود، آشفتگی‌ها و ناآرامی‌های مردم را آرام کن و به زیبایی‌های بهشت گوش بسپار.
خیز و قانون اخوت ساز ده
جام صهبای محبت باز ده
هوش مصنوعی: برخیز و دوستی را برپا کن، و جام عشق و محبت را برای ما باز کن.
باز در عالم بیار ایام صلح
جنگجویان را بده پیغام صلح
هوش مصنوعی: دوباره در دنیا به یاد بیاور روزهای آرامش جنگجویان را و پیام صلح را برسان.
نوع انسان مزرع و تو حاصلی
کاروان زندگی را منزلی
هوش مصنوعی: انسان‌ها مانند زراعت هستند و تو میوه‌ای از آن‌ها. زندگی مانند یک سفر است و تو یک مکان در این سفر داری.
ریخت از جور خزان برگ شجر
چون بهاران بر ریاض ما گذر
هوش مصنوعی: از ظلم و ستم پاییز، برگ‌های درختان به زمین ریخته شده است، مانند بهاری که بر میادین ما می‌گذرد.
سجده های طفلک و برنا و پیر
از جبین شرمسار ما بگیر
هوش مصنوعی: از سجدۀ عاجزانه و خجالت‌بار کودکان، جوانان و پیران به خاطر ما بگذر.
از وجود تو سرافرازیم ما
پس بسوز این جهان سازیم ما
هوش مصنوعی: ما به خاطر وجود تو احساس افتخار می‌کنیم، پس بیایید این دنیا را با عشق و آگاهی بسازیم.

حاشیه ها

1391/09/07 08:12
sadatian

با سلام
به نظر می رسد از بیت 14-15 به بعد ابیات جابه جا نوشته شده است .
یعنی مصراع بیت بالایی با مصراع بیت پائین نمخوانی دارد ، لطفا اصلاح فرمایید

1391/09/07 08:12
sadatian

همان گونه که در بالا نوشته ام به نظر می رسد که این شعر مرحوم اقبال از سطر 14-15 به بعد جا به جا نوشته شده است یعنی مصراع بالایی با مصراع بیت بعد همخوانی دارد و نه با آن سطر
موفق باشید

1391/09/15 14:12
میلاد

در تایید نظر قبلی مبنی بر جابجایی مصرع ها ، علت جابجایی :
" مرحله دوم ضبط نفس " تیتر است و باید وسط صفحه قرار گیرد همینطور مرحله سوم نیابت الهی نیز باید به صورت تیتر وسط صفحه قرار گیرد در حال حاضر مرحله دوم و سوم به جای یک مصرع قرار گرفته است در صورت اصلاح مصرع های جابجا شده رو به روی هم قرار میگیرد

1399/02/26 03:04
حسین

این یکی از تاثیرگذارترین و زیباترین اشعار اقبال برای تربیت انسان و نفس است. دهها بار خواندن آن هم کم است