بخش ۵۲ - چه خوش صحرا که در وی کاروانها
چه خوش صحرا که در وی کاروانها
درودی خواند و محمل براند
به ریگ گرم او آور سجودی
جبین را سوز تا داغی بماند
بخش ۵۱ - نم اشک است در چشم سیاهش: نم اشک است در چشم سیاهشبخش ۵۳ - چه خوش صحرا که شامش صبح خند است: چه خوش صحرا که شامش صبح خند است
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: سایت علامه اقبال
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چه خوش صحرا که در وی کاروانها
درودی خواند و محمل براند
هوش مصنوعی: چه مکان زیبایی که در آن کاروانها با شور و شوق درود میخوانند و بارها را به حرکت درمیآورند.
به ریگ گرم او آور سجودی
جبین را سوز تا داغی بماند
هوش مصنوعی: بر روی شنهای داغ، پیشانیات را به زمین بگذار و سجده کن تا اثر این گرما همیشه بر جا بماند.