گنجور

بخش ۴۹ - سحر با ناقه گفتم نرم تر رو

سحر با ناقه گفتم نرم تر رو
که راکب خسته و بیمار و پیر است
قدم مستانه زد چندان که گوئی
بپایش ریگ این صحرا حریر است

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: سایت علامه اقبال

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سحر با ناقه گفتم نرم تر رو
که راکب خسته و بیمار و پیر است
هوش مصنوعی: صبح زود به شتر گفتم که با نرمش بیشتری حرکت کند، چون سوار آن خسته، بیمار و پیر است.
قدم مستانه زد چندان که گوئی
بپایش ریگ این صحرا حریر است
هوش مصنوعی: مجریان مستی چنان قدم زدند که انگار پاهایشان بر روی ریگ‌های این بیابان نرم و حریر مانند است.