گنجور

بخش ۲۹۲ - مرا یاد است از دانای افرنگ

مرا یاد است از دانای افرنگ
بسا رازی که از بود و عدم گفت
ولیکن با تو گویم این دو حرفی
که با من پیر مردی از عجم گفت

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: سایت علامه اقبال

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مرا یاد است از دانای افرنگ
بسا رازی که از بود و عدم گفت
هوش مصنوعی: من به یاد دارم از شخصی فرزانه در سرزمین‌های غرب، سخنان زیادی درباره وجود و عدم وجود شنیده‌ام.
ولیکن با تو گویم این دو حرفی
که با من پیر مردی از عجم گفت
هوش مصنوعی: اما می‌خواهم به تو بگویم که مردی سالخورده از سرزمین عجم به من دو نکته گفت.