اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۶۵ - بیا ساقی نقاب از رخ برافکن

<div class="b" id="bn1"><div class="m1"><p>بیا ساقی نقاب از رخ برافکن</p></div>
<div class="m2"><p>چکید از چشم من خون دل من</p></div></div>
<div class="b" id="bn2"><div class="m1"><p>به آن لحنی که نه شرقی نه غربی است</p></div>
<div class="m2"><p>نوائی از مقام «لاتخف» زن</p></div></div>

بخش ۱۶۶ - برون از سینه کش تکبیر خود را

بیا ساقی نقاب از رخ برافکن
چکید از چشم من خون دل من
به آن لحنی که نه شرقی نه غربی است
نوایی از مقام لاتخف زن

هوش مصنوعی: شاعر از ساقی درخواست می‌کند که نقاب را از چهره‌اش بردارد و حالش را به او نشان دهد. او احساس درد و رنج را از چشمش متوجه می‌کند و می‌گوید صدایش به گونه‌ای است که نه به فرهنگ شرق تعلق دارد و نه غرب. او نوا و آهنگی از مقام "لاتخف" را می‌شنود که آرامش‌بخش است.

بخش ۱۶۴ - بیا ساقی بگردان ساتگین را

بخش ۱۶۵ - بیا ساقی نقاب از رخ برافکن

هوش مصنوعی: بیا ای ساقی، پرده را از چهره‌ات کنار بزن و نشان بده، چراکه از چشمانم اشک دل ریخته است.

بیا ساقی نقاب از رخ برافکن

چکید از چشم من خون دل من

هوش مصنوعی: صوتی را با لحنی غیر از شرقی و غربی بشنو که از مقام «لاتخف» برمی‌خیزد.

به آن لحنی که نه شرقی نه غربی است

نوائی از مقام «لاتخف» زن

بخش ۱۶۵ - بیا ساقی نقاب از رخ برافکن

اطلاعات

برگردان به زبان ساده