گنجور

بخش ۵ - در بیان معرفت عشق و تحقیق آن

چون سمند فکرتم جولان نمود
گوی معنی از دو عالم در ربود
پرتو عشق آمد این افسانه چیست
آشنا داند که این بیگانه نیست
عالمی دانم به گفتگوی عشق
در میان یک تن ندارد بوی عشق
عشق بر چرخ حقیقت اختراست
از محبت یک قدم بالاتر است
عشق بر نابودنی سودا کند
عشق در ویرانه ها غوغا کند
عشق را یکسان نماید کفر و دین
عشق را نبود غم شک و یقین
عشق شاهان را چه در تاب افکند
خلوتی را در خرابات افکند
عشق غواصست در دریای حق
مرکبش روحست در دریای حق
شهسوار عشق چون لشکر کشد
خواجه را در خدمت چاکر کشد
در حقیقت حل مشکلهاست عشق
صیقل آئینه دلهاست عشق
ضد عقلست این حکایت گوشدار
تا بعقل اندر نکوشی هوشدار
عقل گوید جبه و دستار کو
عشق گوید خانه خَمار کو
عقل هستی میکند کاین درخور است
عشق مستی میکند کاین خوشتر است
عقل میگوید پریشانی مکن
عشق میخندد که نادانی مکن
عقل گوید کارسازی میکنم
عشق گوید پاکبازی میکنم
عقل میسازد که این آسوده کیست
عشق میسوزد که این آلودگیست
عقل میخندد که این ننگست و نام
عشق میپرد که این دانه است و دام
عقل گوید که خدائی می کنم
عشق گوید پارسائی میکنم
عشق هم جویای عشق است ای پسر
جان جانها جای عشق است ای پسر
ملک عشق آمد ورای کاینات
فارغ از غوغای افعال و صفات
عشق و عاشق را قلم در کش تمام
تا همه معشوق ماند والسلام
گر ز معشوقت خیالی بر سر است
نیست معشوق آن خیالی دیگراست
هرچه در فهم تو آید آن توئی
برگذر اینجا نمی گنجد دوئی
عشق را گیرم که در قرآن نگفت
عشق را در گنج ما اوحی نهفت
رَب ارنی از زبان عشق گفت
لی مَعَ اللّه از زبان عشق سفت
عشق نبود پیشه هربوالهوس
عشق را هم عاشقان دانند و بس

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون سمند فکرتم جولان نمود
گوی معنی از دو عالم در ربود
هوش مصنوعی: زمانی که فکر و خیال من به سمت پرواز و آزادی رفت، معنای زندگی از دو جهان به دستم آمد.
پرتو عشق آمد این افسانه چیست
آشنا داند که این بیگانه نیست
هوش مصنوعی: نور عشق به این داستان تابیده است. چه کسی می‌داند که این موضوع آشناست و بیگانه نیست؟
عالمی دانم به گفتگوی عشق
در میان یک تن ندارد بوی عشق
هوش مصنوعی: میدانم کسی وجود دارد که درباره عشق صحبت می‌کند، اما در دل او خبری از عشق نیست.
عشق بر چرخ حقیقت اختراست
از محبت یک قدم بالاتر است
هوش مصنوعی: عشق، نتیجه‌ی شناخت عمیق و واقعی است و از محبت، که احساس نزدیکی و علاقه است، فراتر می‌رود.
عشق بر نابودنی سودا کند
عشق در ویرانه ها غوغا کند
هوش مصنوعی: عشق چیزی است که به مرور زمان باعث از بین رفتن دلبستگی‌ها می‌شود و در دل ویرانی‌ها شور و شوقی ایجاد می‌کند.
عشق را یکسان نماید کفر و دین
عشق را نبود غم شک و یقین
هوش مصنوعی: عشق همه چیز را یکسان می‌کند، چه ایمان باشد و چه کفر. در عشق، نگرانی‌ای از شک و یقین وجود ندارد.
عشق شاهان را چه در تاب افکند
خلوتی را در خرابات افکند
هوش مصنوعی: عشق شاهان چه تأثیری دارد؟ حتی باعث می‌شود که در کنار عزلت و گوشه‌نشینی، دلبستگی و حالاتی در محیط‌های نامناسب ایجاد شود.
عشق غواصست در دریای حق
مرکبش روحست در دریای حق
هوش مصنوعی: عشق مانند یک غواص است که در عمق حقیقت شنا می‌کند و وسیله‌ی او برای این سفر، روح اوست.
شهسوار عشق چون لشکر کشد
خواجه را در خدمت چاکر کشد
هوش مصنوعی: وقتی عاشق بزرگ و قدرتمندی به میدان می‌آید، شخصی که در خدمت اوست را به دور خود می‌کشد و تحت تأثیر قرار می‌دهد.
در حقیقت حل مشکلهاست عشق
صیقل آئینه دلهاست عشق
هوش مصنوعی: عشق در واقع راهی برای حل مسائل و چالش‌هاست و مانند یک خوشه‌ی درخشان، دل‌ها را جلا می‌دهد و آنها را روشن‌تر می‌کند.
ضد عقلست این حکایت گوشدار
تا بعقل اندر نکوشی هوشدار
هوش مصنوعی: این داستان باعث حیرت و تعجب است و باید توجه کنی که اگر به عقل و خردتان اهمیت ندهی، ممکن است به مشکلاتی دچار شوی.
عقل گوید جبه و دستار کو
عشق گوید خانه خَمار کو
هوش مصنوعی: عقل می‌گوید که باید لباس‌های رسمی و مرتب را بپوشیم، اما عشق دلتنگی و فضایی پر از شادی و آزادی را می‌طلبد.
عقل هستی میکند کاین درخور است
عشق مستی میکند کاین خوشتر است
هوش مصنوعی: عقل به ما می‌گوید که این راه درست و مناسب است، اما عشق ما را به سوی حالت شادی و مستی می‌کشاند که از نظر احساسی لذت‌بخش‌تر است.
عقل میگوید پریشانی مکن
عشق میخندد که نادانی مکن
هوش مصنوعی: عقل به تو می‌گوید که مضطرب نباش و خیال‌زده نشو، اما عشق در پاسخ به این حرف‌ها می‌خندد و به تو می‌گوید که نادان نباش و اهمیت نده.
عقل گوید کارسازی میکنم
عشق گوید پاکبازی میکنم
هوش مصنوعی: عقل می‌گوید که من کارهایی برای حل مشکلات انجام می‌دهم، اما عشق می‌گوید که من خود را در عشق و احساسات خالص فانی می‌کنم.
عقل میسازد که این آسوده کیست
عشق میسوزد که این آلودگیست
هوش مصنوعی: عقل می‌گوید که این شخص آرام است، اما عشق در دل می‌سوزد و می‌بیند که این آرامش تنها ظاهری است.
عقل میخندد که این ننگست و نام
عشق میپرد که این دانه است و دام
هوش مصنوعی: عقل به تمسخر می‌گوید که این موضوع زشت و ناپسند است، در حالی که نام عشق در حال فرار است و این وضعیت تنها یک دام و فریب به حساب می‌آید.
عقل گوید که خدائی می کنم
عشق گوید پارسائی میکنم
هوش مصنوعی: عقل می‌گوید که من به خداییت می‌پردازم، ولی عشق می‌گوید که من به پاکی و پرهیزگاری مشغولم.
عشق هم جویای عشق است ای پسر
جان جانها جای عشق است ای پسر
هوش مصنوعی: عشق نیز به دنبال عشق می‌گردد، ای پسر! جان‌ها در مکان عشق و محبت جای دارند، ای پسر!
ملک عشق آمد ورای کاینات
فارغ از غوغای افعال و صفات
هوش مصنوعی: عشق به قدری عظیم و والاتر از دنیای مادی است که از تمام شلوغی‌ها و حوادث زندگی بی‌نیاز و آزاد است.
عشق و عاشق را قلم در کش تمام
تا همه معشوق ماند والسلام
هوش مصنوعی: عشق و عاشق را باید به طور کامل و بدون قید و شرط درک کرد تا در نهایت تنها معشوق باقی بماند و بس.
گر ز معشوقت خیالی بر سر است
نیست معشوق آن خیالی دیگراست
هوش مصنوعی: اگر در ذهن تو تصویری از محبوبی وجود دارد، باید دانست که آن محبوب واقعی نیست و تصویر دیگری از اوست.
هرچه در فهم تو آید آن توئی
برگذر اینجا نمی گنجد دوئی
هوش مصنوعی: هر چیزی که به فهم و درک تو می‌رسد، همان خود توست و نمی‌توانی از اینجا به دوگانگی و جدایی برسی.
عشق را گیرم که در قرآن نگفت
عشق را در گنج ما اوحی نهفت
هوش مصنوعی: من عشق را می‌طلبم، چون در قرآن از آن سخنی به میان نیامده و این موضوع در گنجینه‌ای پنهان است که وحی در دل آن نهفته است.
رَب ارنی از زبان عشق گفت
لی مَعَ اللّه از زبان عشق سفت
هوش مصنوعی: پروردگارا! به من بنمایان که عشق چه می‌گوید، عشق به من آموخت که تنها با تو هستم.
عشق نبود پیشه هربوالهوس
عشق را هم عاشقان دانند و بس
هوش مصنوعی: عشق، کار و حرفه کسانی نیست که به هوسرانی منجر می‌شود؛ بلکه تنها افراد عاشق هستند که می‌توانند آن را درک کنند و بدانند.

حاشیه ها

1400/09/09 09:12
Madjid Rahmani

سلام

بنظر من در بیت 3 بجای «دانم» باید «دائم» باشد:

عالمی دائم به گفتگوی عشق

در میان یک تن ندارد بوی عشق