بخش ۳ - در بیان معرفت و نصیحت گوید
هان حسینی این همه سودا چراست
بر سر بازارت این غوغا چراست
بشکن این گوهر که مقدارش نماند
در دو عالم یک خریدارش نماند
مرغ زیرک باش بشکن دام را
خاک ره بر سر فکن ایام را
آتش انگیز است هر بادی که هست
بر گذر زین محنت آبادی که هست
جای غولست این سرای پر نهیب
مردمی خواهی از این مردم مکیب
این سگ نفست چو روبه پرفنست
خواب خرگوشت دهد این روشنست
چون تک آهو نداری در نبرد
ای دهان بسته در این صحرا مگرد
بیشه پر شیر است از آن پرهیز کن
چون پلنگان سوی صحراخیز کن
ای غریب خسته درتابی هنوز
کاروان بگذشت و در خوابی هنوز
آدمی خوار است چرخ خیره گرد
تا نگردی غافل ای داننده مرد
با که کرد این چرخ سرگردان وفا
این طمع خامست و این دانش خطا
یک قدح بی رنج مخموری کراست
هر گلی را زخم خاری در قفاست
این نمایشها بروی روزگار
میتوان دیدن بچشم اعتبار
با چنین گردنده حالاتی که هست
دیده بردوز از خیالاتی که هست
بی تصرف باش در راه یقین
هرکه بد باشد تو او را نیک بین
درد اگر قسم تو آید نوش کن
صافش انگار این سخن در گوش کن
بخش ۲ - فی نعت النبی صلی الله علیه و آله: خواجه کونین ختم مرسلینبخش ۴ - حکایت: قصهخوانی بر سر حرفم رسید
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هان حسینی این همه سودا چراست
بر سر بازارت این غوغا چراست
هوش مصنوعی: ای حسین، این همه شلوغی و درهم برهمی در بازار تو چه دلیلی دارد؟ چرا اینقدر هیجان و جنب و جوش وجود دارد؟
بشکن این گوهر که مقدارش نماند
در دو عالم یک خریدارش نماند
هوش مصنوعی: این جواهر را بشکن که ارزشش دیگر در هیچ کجا باقی نمانده و هیچ کس هم نیست که خواهانش باشد.
مرغ زیرک باش بشکن دام را
خاک ره بر سر فکن ایام را
هوش مصنوعی: در زندگی هوشیار و مصلح باش و از موانع فرار کن. با تکیه بر گذشته، بر سختیها غلبه کن و از لحظات استفاده بهینه کن.
آتش انگیز است هر بادی که هست
بر گذر زین محنت آبادی که هست
هوش مصنوعی: هر بادی که میوزد، شعلهور است و بر گذر این رنج و گرفتاری، نشانهای از آبادانی و زندهبودن است.
جای غولست این سرای پر نهیب
مردمی خواهی از این مردم مکیب
هوش مصنوعی: این فضا به اندازهای پر از هیاهو و شور و شوق است که انگار در آن غولی به خواب رفته است. اگر به دنبال مردمی متفاوت و با ویژگیهای خاص هستی، باید از این جمعیت جدا شوی.
این سگ نفست چو روبه پرفنست
خواب خرگوشت دهد این روشنست
هوش مصنوعی: این نفس تو مانند روباهی فریبنده است و مثل خوابی شیرین و دلپذیر به تو وعده داده میشود. این موضوع کاملاً روشن و واضح است.
چون تک آهو نداری در نبرد
ای دهان بسته در این صحرا مگرد
هوش مصنوعی: هرگز در این بیابان بینظیر نجنگ، چرا که مانند تکآهو هستی و در این نبرد، غنی و توانا نیستی. دهان بستهات را باز نکن و به خطر نیفت.
بیشه پر شیر است از آن پرهیز کن
چون پلنگان سوی صحراخیز کن
هوش مصنوعی: بیشه پر از شیر است، پس بهتر است از آن دوری کنی. مانند پلنگها که به سمت دشت میروند، تو هم به یک مکان امنتر برو.
ای غریب خسته درتابی هنوز
کاروان بگذشت و در خوابی هنوز
هوش مصنوعی: ای مسافر تنها و خسته، تو هنوز در انتظار کاروانی که گذشته است، خواب آلودی.
آدمی خوار است چرخ خیره گرد
تا نگردی غافل ای داننده مرد
هوش مصنوعی: انسان در مقابل روزگار و چرخ زمان، حقیر و کوچک است. پس هرگز غافل نشو، حتی اگر دانا هستی.
با که کرد این چرخ سرگردان وفا
این طمع خامست و این دانش خطا
هوش مصنوعی: این دنیا با کی وفاداری کرده است؟ این امید بیهوده است و این آگاهی نادرست است.
یک قدح بی رنج مخموری کراست
هر گلی را زخم خاری در قفاست
هوش مصنوعی: هر کسی که بدون زحمت دریغی از شوق نوشیدن میکند، باید بداند که هر گلی در زندگیاش دچار زخم و مشکلی است.
این نمایشها بروی روزگار
میتوان دیدن بچشم اعتبار
هوش مصنوعی: این نمایشها را در دنیای واقعی میتوان با چشمی معتبر مشاهده کرد.
با چنین گردنده حالاتی که هست
دیده بردوز از خیالاتی که هست
هوش مصنوعی: با این حالات پرپیچ و خم که تجربه میکنیم، بهتر است ذهن خود را از خیالپردازیهای بیهوده دور کنیم.
بی تصرف باش در راه یقین
هرکه بد باشد تو او را نیک بین
هوش مصنوعی: در مسیر یقین و حقیقت، هیچ کنشی نکن و به خودت حق نده که در مورد دیگران قضاوت کنی. اگر کسی رفتار ناپسندی دارد، سعی کن او را به چشم خوبی ببینی.
درد اگر قسم تو آید نوش کن
صافش انگار این سخن در گوش کن
هوش مصنوعی: اگر درد و رنجی که میکشی به خاطر عشق و محبت تو باشد، آن را با رضایت بپذیر و آن را مثل درمانی شیرین تلقی کن. این حرف را خوب در ذهنت مرور کن.