بخش ۲۶ - در بیان محبت میفرماید
هرکه بر نطع محبت راه یافت
همچو فرزین دستبوس شاه یافت
مایه داری کاین گهر را معدنست
آب حیوانش بزیر دامنست
این سعادت هر کرا در برگرفت
خاک پایش را فلک بر سر گرفت
بلبلی کاو لاف مطلق میزند
روز و شب بانگ انا الحق میزند
اول از اول برآمد گفتگوی
ورنه خاکی را که دادی آبروی
هر که او از خود بکلی وا نرست
نامدش دری ازین دریا به دست
گرنه این نوبت ز اول وی زدی
پور عمران طبل ارنی کی زدی
در محبت جستجوی خود خطاست
زانکه این وحدت بیابان فناست
چون محبت تیغ وحدت برکشید
سر نبیند هرکه اینجا سرکشید
خود محبت فارغ از ما و منی است
هر که او را دولت خود روشنی ست
دوستی با بودن ایثار تست
در عبارت آن نمی آید درست
هر کرا تیغ محبت سر برید
در فضای قرب او ادنی رسید
خونبهای او بجز دیدار نیست
هر دو عالم را در این ره کار نیست
از محبت بر در محبوب شو
بی طلب دیوانه مطلوب شو
بیخیال دوستی برخور ز دوست
دوستی را غیر دان آنجا که اوست
بخش ۲۵ - در بیان توفیق و شوق احوال میفرماید: مرحبا ای شهسوار تیز گامبخش ۲۷ - در بیان شوق محبت میفرماید: شوق، شهباز محبت را پرست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هرکه بر نطع محبت راه یافت
همچو فرزین دستبوس شاه یافت
هوش مصنوعی: هر کسی که در مسیر محبت قرار گیرد، مثل فرزین که به خدمت شاه میرفت و دست او را میبوسید، مورد توجه و احترام قرار میگیرد.
مایه داری کاین گهر را معدنست
آب حیوانش بزیر دامنست
هوش مصنوعی: شخصی که دارای یک گوهری با ارزش است، منبع آن گوهردر زیر دامن آب حیات قرار دارد.
این سعادت هر کرا در برگرفت
خاک پایش را فلک بر سر گرفت
هوش مصنوعی: این خوشبختی نصیب کسی میشود که در کنار او پای کسی را بوسه زنند، که در این صورت آسمان او را بر دوش میکشد.
بلبلی کاو لاف مطلق میزند
روز و شب بانگ انا الحق میزند
هوش مصنوعی: بلبلی که همیشه خود را بزرگ میداند و به همه اعلام میکند که حقیقت را شناخته است، در روز و شب با صدای بلند این ادعا را تکرار میکند.
اول از اول برآمد گفتگوی
ورنه خاکی را که دادی آبروی
هوش مصنوعی: در ابتدا چیزی مطرح شد که اگر این صحبت صورت نمیگرفت، ارزشی که به خاکی داده بودی از بین میرفت.
هر که او از خود بکلی وا نرست
نامدش دری ازین دریا به دست
هوش مصنوعی: هر کسی که تماماً از خود و دلخواههایش فاصله نگیرد، نمیتواند به درهای جدیدی که این دریا بر رویش میگشاید، دست یابد.
گرنه این نوبت ز اول وی زدی
پور عمران طبل ارنی کی زدی
هوش مصنوعی: اگر به یاد داشته باشی، اولین بار که این کار را کردی، مانند صدای طبل است که در پشت آن یک زندگی مشخص وجود دارد.
در محبت جستجوی خود خطاست
زانکه این وحدت بیابان فناست
هوش مصنوعی: در عشق و محبت دنبال خود بودن اشتباه است، زیرا این نوع اتحاد تنها در دنیای فنا و زوال وجود دارد.
چون محبت تیغ وحدت برکشید
سر نبیند هرکه اینجا سرکشید
هوش مصنوعی: زمانی که محبت مانند تیغی بران از وحدت و اتحاد سربرکشد، کسی که به اینجا میآید و سرکشی میکند، نمیتواند سر خود را بلند کند.
خود محبت فارغ از ما و منی است
هر که او را دولت خود روشنی ست
هوش مصنوعی: محبت واقعی فراتر از خودخواهی و تعلقات فردی است. هر کسی که به این نوع محبت دست یابد، نور و روشنی خاصی دارد که زندگیاش را پر میکند.
دوستی با بودن ایثار تست
در عبارت آن نمی آید درست
هوش مصنوعی: دوستی واقعی زمانی نشان داده میشود که فردی بخواهد برای دیگران فداکاری کند، حتی اگر این فداکاری در کلمات بیان نشود.
هر کرا تیغ محبت سر برید
در فضای قرب او ادنی رسید
هوش مصنوعی: هر کسی که محبت و عشق را به حدی عمیق تجربه کند که درد و رنج ناشی از آن را تحمل کند، به نزدیکترین مقام و حالت نزدیکی به خداوند میرسد.
خونبهای او بجز دیدار نیست
هر دو عالم را در این ره کار نیست
هوش مصنوعی: خونبهای او تنها با دیدار تأمین میشود و هیچ کار دیگری در این دو جهان در این مسیر مؤثر نیست.
از محبت بر در محبوب شو
بی طلب دیوانه مطلوب شو
هوش مصنوعی: برای رسیدن به دوست، با عشق و بیپروا اقدام کن و خود را به محبت او بسپار.
بیخیال دوستی برخور ز دوست
دوستی را غیر دان آنجا که اوست
هوش مصنوعی: به دوستی فکر نکن و از دوستی با دوست لذت ببر، زیرا آنجا که او هست، هیچ چیز دیگری معنی ندارد.