شمارهٔ ۹۱
دردا که دوست هیچ رعایت نمیکند
مردیم از عتاب و عنایت نمیکند
قربان تیر دشمن بدکیش گشتهام
این جور بین که دوست حمایت نمیکند
از دست هجر دیده غمدیده آنچه دید
جز با خیال دوست حکایت نمیکند
جانم ز دفتر غم جانان به نزد خلق
فصلی و باب هیچ روایت نمیکند
بییار در دیار دلم شحنه غمش
کرد آنچه پادشاه ولایت نمیکند
دارم ز اشک و چهره بسی سیم و زر ولیک
وجهی است اینکه کار کفایت نمیکند
از دست دشمن است همه ناله حسین
ور نی ز جور دوست شکایت نمیکند
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دردا که دوست هیچ رعایت نمیکند
مردیم از عتاب و عنایت نمیکند
هوش مصنوعی: چه دردناک است که دوست هیچ گونه توجهی به ما ندارد، ما از خشم و بیتوجهیاش جانمان به لب رسیده است.
قربان تیر دشمن بدکیش گشتهام
این جور بین که دوست حمایت نمیکند
هوش مصنوعی: من به خاطر تیر دشمن بدخواه، قربانی شدهام و اینطور میبینم که دوست هم از من حمایت نمیکند.
از دست هجر دیده غمدیده آنچه دید
جز با خیال دوست حکایت نمیکند
هوش مصنوعی: از درد جدایی و غم دوری، آنچه دیدهام جز با یاد دوست و خیال او، برای کسی نمیگویم.
جانم ز دفتر غم جانان به نزد خلق
فصلی و باب هیچ روایت نمیکند
هوش مصنوعی: جانم به خاطر غم معشوق، در میان مردم به مانند یک فصل و بخش نوشتهای است که هیچ داستانی از آن روایت نمیکند.
بییار در دیار دلم شحنه غمش
کرد آنچه پادشاه ولایت نمیکند
هوش مصنوعی: در دیار دل من، نبود یار و عشق باعث شد تا غم و اندوهی به سراغم بیاید که حتی پادشاه مملکت نیز قادر به انجام آن نیست.
دارم ز اشک و چهره بسی سیم و زر ولیک
وجهی است اینکه کار کفایت نمیکند
هوش مصنوعی: من از اشک و زیباییام خیلی لذت میبرم و به نظر میرسد که ظاهرم ارزشمنده، اما در واقع اینها کافی نیستند و نمیتوانند کار مرا راه بندازند.
از دست دشمن است همه ناله حسین
ور نی ز جور دوست شکایت نمیکند
هوش مصنوعی: همه زاری و گلهها از دشمن حسین است و اگر نبود، از ظلم دوستی نمینالد.

حسین خوارزمی