گنجور

شمارهٔ ۸۸

علاج عاشق مسکین حبیب می‌داند
که داروی دل غمگین طبیب می‌داند
غریب نیست اگر حال ما نمی‌دانی
که حال زار غریبان غریب می‌داند
غمی که می‌کشم از درد دوست می‌دانم
که درد دوری گل عندلیب می‌داند
تو لذت غم عشق حبیب کی دانی
کسی که دارد از این غم نصیب می‌داند
دلی که عاشق رخسار دلبری باشد
عذاب دیدن روی رقیب می‌داند
ز من بپرس تو آداب عشق نی ز فقیه
از آنکه علم و ادب را ادیب می‌داند
سواد دیده کند از بیاض شعر حسین
کسی که حسن مدیح و نسیب می‌داند

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

علاج عاشق مسکین حبیب می‌داند
که داروی دل غمگین طبیب می‌داند
هوش مصنوعی: عاشق بیچاره دردی دارد که تنها محبوبش از آن باخبر است و فقط پزشک می‌داند که چطور می‌توان این دل غمگین را درمان کرد.
غریب نیست اگر حال ما نمی‌دانی
که حال زار غریبان غریب می‌داند
هوش مصنوعی: نباید تعجب کنی اگر از وضعیت ما خبر نداری، چون حال افراد غریب را فقط خودشان می‌دانند و به کسی نمی‌گویند.
غمی که می‌کشم از درد دوست می‌دانم
که درد دوری گل عندلیب می‌داند
هوش مصنوعی: غم و دردی که من از دوری دوست احساس می‌کنم، می‌دانم که مانند گل، بلبل هم این درد را درک می‌کند.
تو لذت غم عشق حبیب کی دانی
کسی که دارد از این غم نصیب می‌داند
هوش مصنوعی: تو هیچ‌گاه نمی‌توانی لذت غم عشق محبوب را درک کنی، مگر آنکه خود از این غم برخوردار باشی.
دلی که عاشق رخسار دلبری باشد
عذاب دیدن روی رقیب می‌داند
هوش مصنوعی: دل عاشق، وقتی به چهره معشوق می‌نگرد، تحمل دیدن چهره رقیب را ندارد و از این عذاب می‌کشد.
ز من بپرس تو آداب عشق نی ز فقیه
از آنکه علم و ادب را ادیب می‌داند
هوش مصنوعی: از من بپرس درباره آداب عشق، نه از فقیه؛ زیرا او تنها دانش و ادب را می‌شناسد و هنر عشق را درک نمی‌کند.
سواد دیده کند از بیاض شعر حسین
کسی که حسن مدیح و نسیب می‌داند
هوش مصنوعی: کسی که با زیبایی و شادی شعر حسین آشناست، نمی‌تواند فقط به ظاهر رنگ‌ها نگاه کند و باید عمق و معانی واقعی آن را درک کند.