گنجور

شمارهٔ ۸۴

مه گلچهره من چون ز سفر بازآید
من دلسوخته را نور بصر باز آید
دارم امید که ناگه ز شفاخانه غیب
مرهم سینه این خسته جگر بازآید
من دیوانه ز زنجیر بلا باز رهم
گر پریروی ملک سیرت من بازآید
سوزد از آه دلم طارم ماه و خورشید
گر نه آن رشک مه و غیرت خور بازآید
کی بود کان بت عیسی دم یوسف منظر
بمداوای دل اهل نظر بازآید
گل اقبال دمد از چمن عیش حسین
اگر آن سرو سخن گو ز سفر بازآید

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مه گلچهره من چون ز سفر بازآید
من دلسوخته را نور بصر باز آید
هوش مصنوعی: وقتی محبوب من با چهره‌ی زیبا و دلنشینش از سفر برگردد، مانند اینکه نور چشم من به زندگی‌ام بازمی‌گردد و من که دلسوخته‌ام، تازه شادی و آرامش می‌یابم.
دارم امید که ناگه ز شفاخانه غیب
مرهم سینه این خسته جگر بازآید
هوش مصنوعی: امید دارم که ناگهان دارویی برای دردمندانه‌ام از دنیای پنهان به دستم برسد و دلبستگی‌ام را تسکین دهد.
من دیوانه ز زنجیر بلا باز رهم
گر پریروی ملک سیرت من بازآید
هوش مصنوعی: اگر من در بند سختی‌ها و رنج‌ها باشم، دیوانه‌وار از آن‌ها رها می‌شوم، زیرا اگر محبوب زیبا و دلربای من دوباره بازگردد، دیگر هیچ چیز برایم مهم نخواهد بود.
سوزد از آه دلم طارم ماه و خورشید
گر نه آن رشک مه و غیرت خور بازآید
هوش مصنوعی: دل من به شدت می‌سوزد و حسرت می‌کشد، اگر زیبایی‌های ماه و خورشید دوباره به سراغم نیاید.
کی بود کان بت عیسی دم یوسف منظر
بمداوای دل اهل نظر بازآید
هوش مصنوعی: کیست آن چهره زرتشتی که مانند عیسی و با صفات یوسف، برای درمان و التیام دل‌های علاقمندان بازگردد؟
گل اقبال دمد از چمن عیش حسین
اگر آن سرو سخن گو ز سفر بازآید
هوش مصنوعی: اگر گل شادی از باغ خوشحالی حسین شکوفا شود، اگر آن درخت خوش سخن دوباره از سفر برگردد.