گنجور

شمارهٔ ۷۸

دلم هوای چنان سرو نازنین دارد
که مشگ سوده بر اطراف یاسمین دارد
ز مهر زهره جبینی شدم ستاره فشان
که داغ بندگیش ماه بر جبین دارد
هزار عاقل فرزانه گشت دیوانه
از آن دو سلسله کز زلف عنبرین دارد
کمان گرفت و کمین کرد چشم شوخش باز
هزار فتنه و آشوب در کمین دارد
ز همنشینی جانان تمتعی یابد
کسی که دولت و اقبال همنشین دارد
زهی حبیب که از بهر وحی آیت عشق
ز جبرئیل نهانی دگر امین دارد
بگفت عاقبت از عشق کشته خواهی شد
حسین خود ز جهان آرزو همین دارد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلم هوای چنان سرو نازنین دارد
که مشگ سوده بر اطراف یاسمین دارد
هوش مصنوعی: دل من craving و آرزوی دیدار آن سرو زیبای نازنین را دارد که عطری دل‌انگیز و خوشبو در اطراف یاسمن خودش پخش کرده است.
ز مهر زهره جبینی شدم ستاره فشان
که داغ بندگیش ماه بر جبین دارد
هوش مصنوعی: به خاطر محبت‌های زهره (ونوس)، چهره‌ام مانند ستاره‌ای درخشان شده است؛ زیرا نشان بندگی‌ام بر پیشانی‌ام مانند نشانی که ماه دارد، نمایان است.
هزار عاقل فرزانه گشت دیوانه
از آن دو سلسله کز زلف عنبرین دارد
هوش مصنوعی: هزاران انسان عاقل و باهوش از شدت جذابیت آن دو رشته مو که از زلف خوشبو و خوش عطر اوست، دیوانه و مجنون شده‌اند.
کمان گرفت و کمین کرد چشم شوخش باز
هزار فتنه و آشوب در کمین دارد
هوش مصنوعی: چشم معشوقه‌اش به گونه‌ای جالب و خاص شده که مانند کمان آماده کمین کردن است و در این نگاه زیبا هزاران فتنه و آشوب نهفته است.
ز همنشینی جانان تمتعی یابد
کسی که دولت و اقبال همنشین دارد
هوش مصنوعی: کسی که در کنار محبوب خود قرار دارد، از خوشبختی و شانس بهره‌مند خواهد شد.
زهی حبیب که از بهر وحی آیت عشق
ز جبرئیل نهانی دگر امین دارد
هوش مصنوعی: خوشا آن دوست که برای عشق، از طرف جبرئیل، پیامی پنهانی دریافت می‌کند و دیگر امین و دلسوزی دارد.
بگفت عاقبت از عشق کشته خواهی شد
حسین خود ز جهان آرزو همین دارد
هوش مصنوعی: در نهایت، به خاطر عشق، حسین جان خواهی سپرد و همین آرزو را از دنیا داری.