گنجور

شمارهٔ ۷۱

بی نشان گردم اگر از تو نشانی نرسد
مرده باشم اگرم مژده جانی نرسد
آه از تلخی آن حال کز آن شیرین لب
بهر دلجوئی من شهد بیانی نرسد
وای از آن تیره زمانی که ز خورشید رخت
از پی روشنی جان لمعانی نرسد
دل مجروح مرا نیست امید مرهم
اگر از غمزه تو زخم سنانی نرسد
صید شاهین غمت تا نشود طایر جان
در هوای جبروتش طیرانی نرسد
رایض عشق چو بر دلدل دل زین ننهند
در فضای جبروتش جولانی نرسد
تا تو پیدا نکنی ذوق مقالات حسین
هیچ در گوش دلت راز نهانی نرسد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بی نشان گردم اگر از تو نشانی نرسد
مرده باشم اگرم مژده جانی نرسد
هوش مصنوعی: اگر از تو نشانه‌ای نداشته باشم، بی‌خبر و بی‌نشان می‌شوم و اگر خبری از نوید زندگی نرسد، گویی مرده‌ام.
آه از تلخی آن حال کز آن شیرین لب
بهر دلجوئی من شهد بیانی نرسد
هوش مصنوعی: آه از آن وضعیت ناگوار که به خاطر آن لب‌های شیرین نتوانند برای تسکین دل من، کلامی شیرین بگویند.
وای از آن تیره زمانی که ز خورشید رخت
از پی روشنی جان لمعانی نرسد
هوش مصنوعی: آه از آن زمان تاریک که نور خورشید نتواند به جان‌ها روشنی ببخشد و روشنی وجود مردم را تحت تأثیر قرار ندهد.
دل مجروح مرا نیست امید مرهم
اگر از غمزه تو زخم سنانی نرسد
هوش مصنوعی: دل جراحت‌دیده‌ام دیگر امیدی به درمان ندارد، مگر اینکه زخم‌های عمیقی که از نگاه تو می‌آید به من برسد.
صید شاهین غمت تا نشود طایر جان
در هوای جبروتش طیرانی نرسد
هوش مصنوعی: غصه و اندوه تو مانند شکار شاهینی است که تا زمانی که دل از خواسته‌های تو آزاد نشود، پرواز روح به سمت عظمت تو امکان‌پذیر نیست.
رایض عشق چو بر دلدل دل زین ننهند
در فضای جبروتش جولانی نرسد
هوش مصنوعی: عشق و علاقه‌ای که در دل وجود دارد، زمانی که از زنجیرهای محدودیت‌ها آزاد نشود، نمی‌تواند در دامان عظمت و قدرت خاصی جا بگیرد و تأثیری بگذارد.
تا تو پیدا نکنی ذوق مقالات حسین
هیچ در گوش دلت راز نهانی نرسد
هوش مصنوعی: تا زمانی که ذوق و شوق نوشته‌های حسین را پیدا نکنی، هیچ رازی در دل تو فاش نخواهد شد.