گنجور

شمارهٔ ۶۳

بر روی دل افروزت هر کو نظر اندازد
چون شمعش اگر سوزی با سوز درون سازد
با هر که ز طنازی یک لحظه بپردازی
بیکار ز خویش آید با عقل نپردازد
این دولت آن عاشق کز روی سرافرازی
جان بر رخت افشاند سر در قدمت بازد
چون داغ غلامانت مه بر رخ خود دارد
با روی تو از خوبی اکنون مه نو نازد
ای جان اگرت سوزد چون عود مکن ناله
تا در بر خود گیرد چون چنگ که بنوازد
معراجت اگر باید بر دلدل دل بنشین
کز فرش بیک حمله تا عرش همی تازد
عاشق بود آن صادق کو همچو حسین ای جان
هر دم ز غم کهنه شادی نو آغازد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بر روی دل افروزت هر کو نظر اندازد
چون شمعش اگر سوزی با سوز درون سازد
هوش مصنوعی: هر کسی که به زیبایی تو نگاه کند، مانند شمعی خواهد شد که اگر تو او را بسوزانی، با شعله درونش همخوانی پیدا می‌کند.
با هر که ز طنازی یک لحظه بپردازی
بیکار ز خویش آید با عقل نپردازد
هوش مصنوعی: اگر با کسی که اهل شوخی و بازیگوشی است برای یک لحظه هم ارتباط برقرار کنی، عقل و اندیشه‌ات را کنار می‌گذاری و از خودت دور می‌مانی.
این دولت آن عاشق کز روی سرافرازی
جان بر رخت افشاند سر در قدمت بازد
هوش مصنوعی: این سروری که تو به آن دست یافته‌ای، همان عاشقی است که به خاطر بزرگی و افتخار تو، جانش را فدای تو کرده و با نهایت احترام در پای تو سجده می‌کند.
چون داغ غلامانت مه بر رخ خود دارد
با روی تو از خوبی اکنون مه نو نازد
هوش مصنوعی: چون محبوبان تو زیبایی چهره‌اش را با ماه مقایسه می‌کنند، حالا که تو هم در زیبایی به او می‌رسی، به نظر می‌رسد که ماه نو به حسادت افتاده است.
ای جان اگرت سوزد چون عود مکن ناله
تا در بر خود گیرد چون چنگ که بنوازد
هوش مصنوعی: اگر تو دردی در دل داری، مانند عود که می‌سوزد، فریاد نکن؛ چون چنگی که نوازش می‌کند، تنها خود را در آغوش می‌گیرد.
معراجت اگر باید بر دلدل دل بنشین
کز فرش بیک حمله تا عرش همی تازد
هوش مصنوعی: اگر قرار است به اوج و بلندی‌های معنوی برسی، باید بر دل عاشقانه خود تکیه کنی، زیرا از زمین تا آسمان می‌توانی با قدرت و شتاب بی‌پایان سفر کنی.
عاشق بود آن صادق کو همچو حسین ای جان
هر دم ز غم کهنه شادی نو آغازد
هوش مصنوعی: عاشق واقعی کسی است که مانند حسین، هر لحظه از غم‌های قدیمی رهایی یافته و شادی جدیدی را به زندگی‌اش وارد می‌کند.