گنجور

شمارهٔ ۶۴

چو اهل دل بطواف تو عزم ره سازند
براق عشق ز میدان جان برون تازند
چو بر بساط نشینند پاکبازانت
بضربه ای دو جهان را تمام دربازند
ببوی چون تو گلی بلبلان چو سرمستند
بسوی گلشن جنت نظر نیندازند
ملک بغاشیه داری خویش نپسندند
چو بر فلک علم عشق تو برافرازند
حذر ز آتش دوزخ نباشد ایشانرا
که سال‌هاست که با سوز عشق می‌سازند
ز شاهی دو جهان چون حسین آزادند
ولی به بندگی درگه تو می‌نازند

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو اهل دل بطواف تو عزم ره سازند
براق عشق ز میدان جان برون تازند
هوش مصنوعی: وقتی عاشقانِ واقعی برای دیدن تو راهی می‌شوند، عشق مانند یک اسب تندرو از میدان وجودشان بیرون می‌آید و به سوی تو می‌شتابد.
چو بر بساط نشینند پاکبازانت
بضربه ای دو جهان را تمام دربازند
هوش مصنوعی: وقتی پاکبازان بر جایگاه می‌نشینند، با یک حرکت می‌توانند دو جهان را به کلی زیر و رو کنند.
ببوی چون تو گلی بلبلان چو سرمستند
بسوی گلشن جنت نظر نیندازند
هوش مصنوعی: عطر تو مانند گلی است که بلبلان در حال خوشحالی به سمت آن می‌روند و توجهی به باغ بهشت ندارند.
ملک بغاشیه داری خویش نپسندند
چو بر فلک علم عشق تو برافرازند
هوش مصنوعی: اگر خودت را در نظر نگیری و به فکر دیگران نباشی، وقتی که عشق تو به اوج برسد و در آسمان درخشان شود، هیچ‌کس نمی‌تواند تو را محدود کند.
حذر ز آتش دوزخ نباشد ایشانرا
که سال‌هاست که با سوز عشق می‌سازند
هوش مصنوعی: کسانی که سال‌هاست با سوز و گداز عشق زندگی می‌کنند، از آتش دوزخ نمی‌ترسند و احتیاطی نسبت به آن ندارند.
ز شاهی دو جهان چون حسین آزادند
ولی به بندگی درگه تو می‌نازند
هوش مصنوعی: حسین، با وجود مقام بلندش در دو جهان، از بندگی درگاه تو به خود می‌بالد و آن را ارزشمند می‌داند.