شمارهٔ ۶۲
دست همت بر جهان خواهم فشاند
آستین بر آسمان خواهم فشاند
تا بقای جاودان آرم بدست
در هوای دوست جان خواهم فشاند
تا نگردد آشکارا سر دل
جان بروی او نهان خواهم فشاند
دامن همت بگرد آلوده شد
گرد دامن بر جهان خواهم فشاند
دنیی و عقبی حجاب دوستند
هر دو عالم دست از آن خواهم فشاند
نقد جان را گرچه بس نارایج است
پیش عشق جان نهان خواهم فشاند
تا نشیند آتش دل یک نفس
آب دیده هر زمان خواهم فشاند
دمبدم از گنج طبع و درج چشم
لعل و گوهر رایگان خواهم فشاند
از برای جرعه دردی درد
حاصل کون و مکان خواهم فشاند
چند از این ناموس زین پس نقد عمر
جمله در پای مغان خواهم فشاند
زیر پای ساقی ار دستم دهد
هر نفس گنج روان خواهم فشاند
نقد هر دو کون چون دریا کشان
بر سر یک جرعه دان خواهم فشاند
عقل بند راه شد از سوز عشق
آتشش در خان و مان خواهم فشاند
گوهر منظوم از دریای طبع
پیش شاه شه نشان خواهم فشاند
از پی دیدار ساقی چون حسین
دیده گوهرفشان خواهم فشاند
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دست همت بر جهان خواهم فشاند
آستین بر آسمان خواهم فشاند
هوش مصنوعی: من با تلاش و ارادهام بر تمامی دنیا تسلط خواهم یافت و به بلندای آسمان خواهم رسید.
تا بقای جاودان آرم بدست
در هوای دوست جان خواهم فشاند
هوش مصنوعی: برای دستیابی به جاودانگی، میخواهم در راه عشق به دوست، جان خود را تقدیم کنم.
تا نگردد آشکارا سر دل
جان بروی او نهان خواهم فشاند
هوش مصنوعی: تا زمانی که راز دل او به روشنی نمایان نشود، من نیز احساساتم را مخفی نگه میدارم.
دامن همت بگرد آلوده شد
گرد دامن بر جهان خواهم فشاند
هوش مصنوعی: با تلاش و کوشش خود به جایی میرسم که میتوانم اثر مثبتی بر دنیا بگذارم، حتی اگر در مسیر با چالشها و مشکلاتی روبهرو شوم.
دنیی و عقبی حجاب دوستند
هر دو عالم دست از آن خواهم فشاند
هوش مصنوعی: دنیا و آخرت هر دو مانع و پردهای بر روی دوستی و محبت حقیقی هستند و من تصمیم دارم از این دو عالم دست بردارم.
نقد جان را گرچه بس نارایج است
پیش عشق جان نهان خواهم فشاند
هوش مصنوعی: اگرچه نقد و بررسی روح انسان پیش عشق چندان خوشایند نیست، اما قصد دارم جان پنهان خود را در عشق به نمایش بگذارم.
تا نشیند آتش دل یک نفس
آب دیده هر زمان خواهم فشاند
هوش مصنوعی: هر زمان که بخواهم، اشکهایم را میریزم تا آتش دل آرام بگیرد.
دمبدم از گنج طبع و درج چشم
لعل و گوهر رایگان خواهم فشاند
هوش مصنوعی: مدام از گنجینهی خلاقیتم و زیبایی چشمهای دلفریب، اندیشهها و ایدههای ارزشمندی را به رایگان منتشر میکنم.
از برای جرعه دردی درد
حاصل کون و مکان خواهم فشاند
هوش مصنوعی: برای اینکه بتوانم یک جرعه از درد را حس کنم، آمادهام تا همهی مصیبتها و مشکلاتی که در جهان وجود دارد را به جان بخرم.
چند از این ناموس زین پس نقد عمر
جمله در پای مغان خواهم فشاند
هوش مصنوعی: مدت زیادی برای خودم ارزش قائل نبودم و حالا تصمیم دارم تمام زندگیام را برای لذت بردن از زیباییهای دنیا و تجربههای خوشایند صرف کنم.
زیر پای ساقی ار دستم دهد
هر نفس گنج روان خواهم فشاند
هوش مصنوعی: اگر ساقی هر بار که دستم را به زیر پا میگذارد، گنجی از روح را به من عطا کند، من خواهم کوشید تا آن را در آغوش بگیرم.
نقد هر دو کون چون دریا کشان
بر سر یک جرعه دان خواهم فشاند
هوش مصنوعی: من هر دو دنیا را مانند دریا بر سر یک جرعه علم و معرفت خواهم ریخت.
عقل بند راه شد از سوز عشق
آتشش در خان و مان خواهم فشاند
هوش مصنوعی: عقل از شدت عشق در آتش سوزان گرفتار شده و من میخواهم این آتش را در خانهام بیفکنم.
گوهر منظوم از دریای طبع
پیش شاه شه نشان خواهم فشاند
هوش مصنوعی: از عمق خلاقیت خود، زیباییهای شاعرانگی را به درگاه پادشاه میبرم.
از پی دیدار ساقی چون حسین
دیده گوهرفشان خواهم فشاند
هوش مصنوعی: به دنبال دیدار ساقی، مانند حسین، چشمانم را مانند جواهر میدرخشم.

حسین خوارزمی