شمارهٔ ۶۰
بقای عمر در این خاکدان فانی نیست
جهان پر از غم و امید شادمانی نیست
گل مراد از این آب و گل چه میجوئی
که در ریاض جهان بوی کامرانی نیست
برای صحبت یاران مهربان کریم
خوش است عمر دریغا که جاودانی نیست
چو غنچه بسته دهن خون خور و مخند چو گل
که اعتماد بر این پنجروز فانی نیست
دوام عیش و بقا میوه ایست بس شیرین
ولی چه سود که در باغ زندگانی نیست
مرا تحمل جور زمانه هست ولیک
ز دوست طاقت دوری چنانکه دانی نیست
بیا و از سر جان خیز ورنه رو بنشین
که کار اهل وفا غیر جانفشانی نیست
بهار عمر بوقت خزان رسید حسین
دگر حلاوت نوباوه جوانی نیست
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بقای عمر در این خاکدان فانی نیست
جهان پر از غم و امید شادمانی نیست
هوش مصنوعی: عمر انسان در این دنیای زودگذر پایدار نیست و این جهان پر از درد و نگرانی است و جایی برای شادی و خوشحالی واقعی ندارد.
گل مراد از این آب و گل چه میجوئی
که در ریاض جهان بوی کامرانی نیست
هوش مصنوعی: از این جسم و دنیا چه چیزی را دنبال میکنی، در باغهای این جهان بویی از خوشبختی و موفقیت وجود ندارد.
برای صحبت یاران مهربان کریم
خوش است عمر دریغا که جاودانی نیست
هوش مصنوعی: صحبت کردن با دوستان مهربان لذتبخش و شیرین است، اما افسوس که زندگی ابدی نیست و روزی به پایان میرسد.
چو غنچه بسته دهن خون خور و مخند چو گل
که اعتماد بر این پنجروز فانی نیست
هوش مصنوعی: زود باشد که زندگی خوشی و شادی نداشته باشد؛ مثل غنچهای که تازه در گلو بسته است. از آن به بعد، نباید به این روزهای گذرا و فانی اعتماد کرد. در این ایام، مانند گلی نباید خندید و خوشحال بود، چرا که زندگی پایدار نیست.
دوام عیش و بقا میوه ایست بس شیرین
ولی چه سود که در باغ زندگانی نیست
هوش مصنوعی: دوام خوشی و زندگی مانند میوهای خوشطعم است، اما چه فایده دارد که این میوه در باغ زندگی وجود ندارد؟
مرا تحمل جور زمانه هست ولیک
ز دوست طاقت دوری چنانکه دانی نیست
هوش مصنوعی: من میتوانم سختیهای روزگار را تحمل کنم، اما نمیتوانم دوری از دوست را مانند تو که میدانی، تاب بیاورم.
بیا و از سر جان خیز ورنه رو بنشین
که کار اهل وفا غیر جانفشانی نیست
هوش مصنوعی: بیا و برای زندگی جدید تلاش کن، در غیر این صورت نشسته بمانی که کار وفاداران جز از جان گذشتن نیست.
بهار عمر بوقت خزان رسید حسین
دگر حلاوت نوباوه جوانی نیست
هوش مصنوعی: بهار عمر حسین به فصل خزان رسیده و دیگر طعم شیرین جوانی را ندارد.

حسین خوارزمی