شمارهٔ ۵۶
دوست از حال دل آشفتگان آگاه نیست
آه کز دست غمش ما را مجال آه نیست
باد نوروزی ز گلشن میرسد لیکن چه سود
کز گل صد برگ من بوئی بدو همراه نیست
کشور دل بی حضور او خراب آباد شد
رو بویرانی نهد ملکی که در وی شاه نیست
ما سر کوی فنا خواهیم و ملک نیستی
اهل دل را میل خاطر سوی مال و جاه نیست
جذبه ای از کبریای عشق هرگز کی رسد
هرکرا از کوه غم رخساره همچون کاه نیست
بگذر از خویش و درآ در راه عشق او حسین
خودپرستان را قبولی چون در آن درگاه نیست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دوست از حال دل آشفتگان آگاه نیست
آه کز دست غمش ما را مجال آه نیست
هوش مصنوعی: دوست از وضعیت دلهای پریشان خبر ندارد، آه و فریاد ما از درد او به حدی است که مجال آسودگی نداریم.
باد نوروزی ز گلشن میرسد لیکن چه سود
کز گل صد برگ من بوئی بدو همراه نیست
هوش مصنوعی: باد بهاری از باغ میوزد، اما چه فایده دارد وقتی که از گل صدبرگ من هیچ بویی به آن نرسد؟
کشور دل بی حضور او خراب آباد شد
رو بویرانی نهد ملکی که در وی شاه نیست
هوش مصنوعی: دلکشور بدون حضور او ویران شده است، مانند سرزمینی که در آن هیچ پادشاهی وجود ندارد.
ما سر کوی فنا خواهیم و ملک نیستی
اهل دل را میل خاطر سوی مال و جاه نیست
هوش مصنوعی: ما به جستجوی دنیای فانی و نابودشدنی هستیم و کسانی که دلشان به این دنیا وابسته است، به مال و قدرت علاقهای ندارند.
جذبه ای از کبریای عشق هرگز کی رسد
هرکرا از کوه غم رخساره همچون کاه نیست
هوش مصنوعی: عشق الهی و بزرگوار هرگز به هر کسی نمیرسد. افرادی که بار سنگین غم را بر دوش دارند، در برابر این جذبه و محبوبیت همچون کاهی نازک و بیاهمیت هستند.
بگذر از خویش و درآ در راه عشق او حسین
خودپرستان را قبولی چون در آن درگاه نیست
هوش مصنوعی: از خودت فاصله بگیر و به سوی عشق او گام بگذار. کسانی که فقط به خود اهمیت میدهند، در این درگاه مورد پذیرش قرار نمیگیرند.

حسین خوارزمی