گنجور

شمارهٔ ۵۴

عید شد قافله را عزم حرم ساختنی ست
وز سر خویش در این راه قدم ساختنی ست
عود دل تا نفسی دم زند از سوز درون
سینه سوخته را مجمر غم ساختنی ست
رخت رحلت ز صحاری فنا بر بسته
اندر اقلیم بقا چتر و علم ساختنی ست
در گذشته ز سر هستی موهوم بصدق
همچو مستان رهش برگ عدم ساختنی ست
چون بتدبیر تو تقدیر مبدل نشود
در بلا سوخته با حکم قدم ساختنی ست
گر تو در مجلس خاصش ز ندیمان نشدی
همچو خجلت زده با سوز و ندم ساختنی ست
سپر خود ز رضا ساز و به پیکار درآی
کز رضا دفع سنانهای ستم ساختنی ست
از شفاخانه لطفش چو دوا میطلبی
چون من سوخته با درد و الم ساختنی ست
من حسینم ز در دوست مرانید مرا
منزل سبط نبی بیت حرم ساختنی ست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عید شد قافله را عزم حرم ساختنی ست
وز سر خویش در این راه قدم ساختنی ست
هوش مصنوعی: عید فرارسیده و گروهی عازم زیارت خانه خدا شده‌اند و من نیز باید با کمال اراده و از روی عشق، در این مسیر قدم بردارم.
عود دل تا نفسی دم زند از سوز درون
سینه سوخته را مجمر غم ساختنی ست
هوش مصنوعی: دل من چون عود در حال سوختن است و هر بار که نفسی می‌کشم، شعله‌های درونم را بیشتر احساس می‌کنم. دلم تبدیل به مشعل غم شده و در این سوختن همواره احساس اندوه را تجربه می‌کنم.
رخت رحلت ز صحاری فنا بر بسته
اندر اقلیم بقا چتر و علم ساختنی ست
هوش مصنوعی: عزم سفر به دنیای فانی را کرده‌ای و در سرزمین جاودانه، تکیه‌گاه و نمادی برای خود بنا کرده‌ای.
در گذشته ز سر هستی موهوم بصدق
همچو مستان رهش برگ عدم ساختنی ست
هوش مصنوعی: در گذشته، از وجود غیرواقعی‌ام، به حقیقتی واقعی و معتبر دست یافتم، همچون مستی که راهی به سوی عدم و عدمیت خلق می‌کند.
چون بتدبیر تو تقدیر مبدل نشود
در بلا سوخته با حکم قدم ساختنی ست
هوش مصنوعی: وقتی سرنوشت با تدبیر تو تغییر نکند، در برابر سختی‌ها و چالش‌ها باید با سرنوشت خود کنار بیاییم، حتی اگر دچار آسیب شویم.
گر تو در مجلس خاصش ز ندیمان نشدی
همچو خجلت زده با سوز و ندم ساختنی ست
هوش مصنوعی: اگر در مجلس او به عنوان یکی از دوستانش پذیرفته نشوی، همچون کسی که خجالت زده است، با احساس سوز و ناراحتی مواجه خواهی شد.
سپر خود ز رضا ساز و به پیکار درآی
کز رضا دفع سنانهای ستم ساختنی ست
هوش مصنوعی: سپر خود را از رضایت و خوشنودی بساز و به جنگ برو، زیرا با رضایت می‌توانی تیرهای ستم را دفع کنی.
از شفاخانه لطفش چو دوا میطلبی
چون من سوخته با درد و الم ساختنی ست
هوش مصنوعی: وقتی از شفاخانه‌ی محبتش درمان می‌طلبی، بدان که من مثل سوخته‌ای هستم که با درد و رنج زندگی می‌کنم.
من حسینم ز در دوست مرانید مرا
منزل سبط نبی بیت حرم ساختنی ست
هوش مصنوعی: من حسینم، من را از در دوستی دور نکنید. منزل من در کنار سبط پیامبر، خانه‌ی حرم است.