گنجور

شمارهٔ ۴۶

رفتی و یاد تو ز دل ریش من نرفت
نقش خیال روی تو از پیش من نرفت
ملک وجود من ز غمت گرچه شد خراب
سلطان عشقت از دل درویش من برفت
در دور عشق روی تو ایماهرو نماند
نیش غمی که بر جگر ریش من نرفت
این میکشد مرا که دل بیوفای تو
جز بر مراد خصم بداندیش من نرفت
تا جرعه ای حسین ز جام تو نوش کرد
آن ذوق هرگز از دل بیخویش من نرفت

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رفتی و یاد تو ز دل ریش من نرفت
نقش خیال روی تو از پیش من نرفت
هوش مصنوعی: تو رفتی و اما در دل من هیچ نشانه‌ای از یاد تو پاک نشد. تصویر چهره‌ات از ذهنم هرگز محو نگردید.
ملک وجود من ز غمت گرچه شد خراب
سلطان عشقت از دل درویش من برفت
هوش مصنوعی: وجود من به خاطر غم تو ویران شده است، اما عشق تو از دل انسان بی‌زرنگ من رفته است.
در دور عشق روی تو ایماهرو نماند
نیش غمی که بر جگر ریش من نرفت
هوش مصنوعی: در سایه عشق تو دیگر غمی نمانده است که بر دل و جانم تأثیر بگذارد.
این میکشد مرا که دل بیوفای تو
جز بر مراد خصم بداندیش من نرفت
هوش مصنوعی: این دل ناپایدار تو، مرا به شدت آزار می‌دهد، زیرا هیچ‌گاه به خواسته‌ام توجه نکرد و فقط به خواسته‌های دشمن بدگمانم پاسخ می‌دهد.
تا جرعه ای حسین ز جام تو نوش کرد
آن ذوق هرگز از دل بیخویش من نرفت
هوش مصنوعی: زمانی که جرعه‌ای از جمال حسین نوشیدم، شور و شوق آن همیشه در دل من باقی ماند و هرگز فراموش نشد.