گنجور

شمارهٔ ۴۴

ترک من بار دیگر راه جفا پیش گرفت
بی گنه ترک من خسته درویش گرفت
دلش از صحبت اصحاب که نیک اندیشید
بحکایات حسودان بداندیش گرفت
من دلسوخته ترکش نکنم گرچه کنون
بی گنه ترک من آن ترک جفا کیش گرفت
مرگ خود میطلبم روز و شب از حق بدعا
زانکه بی او دلم از زندگی خویش گرفت
آن پریچهره ندانم چه شنیده ز حسین
که نظر از من بیچاره درویش گرفت

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ترک من بار دیگر راه جفا پیش گرفت
بی گنه ترک من خسته درویش گرفت
هوش مصنوعی: ترک بی‌رحم دوباره به من آسیب زد، در حالی که من هیچ تقصیر و گناهی نداشتم. او، به عنوان یک درویش خسته، مرا رنجاند.
دلش از صحبت اصحاب که نیک اندیشید
بحکایات حسودان بداندیش گرفت
هوش مصنوعی: دل او به خاطر سخنان دوستان خوبش که با فکر و اندیشه هستند، از داستان‌های حسودان بداندیش پر شده است.
من دلسوخته ترکش نکنم گرچه کنون
بی گنه ترک من آن ترک جفا کیش گرفت
هوش مصنوعی: هر چند اکنون بی‌گناهی و از من دوری، اما من هرگز تو را ترک نخواهم کرد، چون عشق و محبت تو هنوز در دلم باقی است.
مرگ خود میطلبم روز و شب از حق بدعا
زانکه بی او دلم از زندگی خویش گرفت
هوش مصنوعی: من همواره از خداوند می‌خواهم که مرگ را نصیبم کند، چون بدون او زندگی‌ام برایم بی‌معناست و دلم را به درد می‌آورد.
آن پریچهره ندانم چه شنیده ز حسین
که نظر از من بیچاره درویش گرفت
هوش مصنوعی: آن زیبای دل‌ربا نمی‌دانم چه چیزی از حسین شنیده که نگاهش را از من درویش بیچاره برداشته است.