گنجور

شمارهٔ ۳

دامن همت برافشان ای دل از کبر و ریا
بعد از آن بر دوش جان افکن ردای کبریا
عمر رفت از دست و تو در خواب غفلت مانده ای
قافله بگذشت و تو می نشنوی بانگ صلا
چون زنان صورت پرستی کم کن اندر راه عشق
جوشن صورت برون کن در صف مردان درآ
بند تن بودن نیفزاید ترا جز بندگی
دل طلب کز دار ملک دل توان شد پادشا
دلق فانی را بدست همت دل چاکزن
تا بیابد شاهد جانت قبائی از بقا
رخش همت را برون ران از مضیق اینجهان
تا رسد از عالم وحدت ندای مرحبا
پای همت چون توانی یافت در گلزار انس
پس چرا در خارزار انس میجوئی چرا
طلعت جانان بچشم جان تو بینی گر کشی
خاک پای نیستی در چشم جان چون توتیا
شاخ وحدت در ریاض جان نخواهد تازه شد
تا نخواهی کند از گلزار دل بیخ هوا
بدرقه از عشق ساز و رخت هستی را بکش
زین رصدگاه حوادث سوی اقلیم بقا
بگذر از حبس وجود و نامرادی پیشه کن
کاندر این اقلیم گردد حاجت جانت روا
زان ممالک هست کسری ملک کسری و قباد
زان مسالک نیست خطوی خطه چین و خطا
فیض صد دریا و از ابر تفرد یک سرشک
برگ صد طوبی و از باغ تجرد یک کیا
از تعلق گشت قارون مبتلا زیر زمین
وز تجرد رفت عیسی جانب چارم سما
چون بلای تست هستی دم ز لای نفی زن
تا بلا یابد دل و جانت خلاصی از بلا
آتش از لا برفروز و خرمن هستی بسوز
تا بیابی از نوال خوان الاالله نوا
داد لا نا داده از الا مجو حظی که هست
بر سر خط حقایق لا چو شکل اژدها
کعبه صورت اگر دور است و ره ناایمن است
کعبه معنی بجو ای طالب معنی بیا
گر خلیل الله ببطحا کعبه ای بنیاد کرد
در خراسان کرد ایزد کعبه دیگر بنا
از شرف آن کعبه آمد قبله گاه خاص و عام
در صفا این کعبه آمد سجده گاه اصفیا
از صفا و مروه آن کعبه اگر دارد شرف
از مروت وز صفا این کعبه دارد صد بها
از منا بازار آن کعبه اگر آراسته است
اندر این کعبه بود بازار حاجات و منا
از وجود مصطفی گر گشت آن کعبه عزیز
یافت این کعبه شرف از نور چشم مصطفی
خواجه هر دو سرا یعنی امام هشتمین
سر جان مرتضی سلطان علی موسی الرضا

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دامن همت برافشان ای دل از کبر و ریا
بعد از آن بر دوش جان افکن ردای کبریا
هوش مصنوعی: ای دل، خود را از غرور و تظاهر رها کن و همتی بزرگ بیافشان. سپس مانند یک انسان بزرگوار، جان خود را در مسیر عظمت و کبریا قرار بده.
عمر رفت از دست و تو در خواب غفلت مانده ای
قافله بگذشت و تو می نشنوی بانگ صلا
هوش مصنوعی: زمان از دست رفت و تو در خواب غفلت هستی، کاروان گذشته و تو صدای اعلام را نمی‌شنوی.
چون زنان صورت پرستی کم کن اندر راه عشق
جوشن صورت برون کن در صف مردان درآ
هوش مصنوعی: برای دستیابی به عشق واقعی، نباید فقط به زیبایی ظاهری توجه کنیم. باید از ظواهر بگذریم و وارد صحنه‌ای شویم که شجاعت وustaاستقامت مردانه در آن معنا دارد.
بند تن بودن نیفزاید ترا جز بندگی
دل طلب کز دار ملک دل توان شد پادشا
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که تنها محدودیت‌های جسمی و دنیوی نمی‌توانند ارزش تو را افزایش دهند. بلکه تنها از طریق خدمت به دل و عشق است که می‌توان به یک مقام والاتر دست یافت. در واقع، در دنیای دل، محبت و عشق می‌تواند انسان را به مقام پادشاهی برساند.
دلق فانی را بدست همت دل چاکزن
تا بیابد شاهد جانت قبائی از بقا
هوش مصنوعی: پوشش مادی و زودگذر را با تلاش و اراده‌ای که از دل برمی‌خیزد، به‌دست آور تا شاهد روح و جانت لباس جاودانگی را به‌دست آورد.
رخش همت را برون ران از مضیق اینجهان
تا رسد از عالم وحدت ندای مرحبا
هوش مصنوعی: از دشواری‌های این جهان رها شو و تلاش خود را به جلو بران تا از دنیای وحدت صدای خوش‌آمدی را بشنوی.
پای همت چون توانی یافت در گلزار انس
پس چرا در خارزار انس میجوئی چرا
هوش مصنوعی: هرگاه همت تو به اندازه‌ای باشد که در گلزار دوستی و محبت قدم بگذاری، پس چرا در زمین‌های پرخاری که از محبت خالی است و درد و رنج به همراه دارد، جست‌وجو می‌کنی؟
طلعت جانان بچشم جان تو بینی گر کشی
خاک پای نیستی در چشم جان چون توتیا
هوش مصنوعی: اگر به چشم دل بنگری، چهره محبوب را خواهی دید؛ و اگر خاک پای او شوی، در نظر جان تو او را همچون پلکانی خواهد بود که به تو نزدیک‌تر می‌کند.
شاخ وحدت در ریاض جان نخواهد تازه شد
تا نخواهی کند از گلزار دل بیخ هوا
هوش مصنوعی: برای اینکه در باغجا نهای جان، جوانه‌ای از وحدت شکوفا شود، باید دل را از زخم‌های خود رهایی بخشد و به سرسبزی و تازگی عشق دست یابد.
بدرقه از عشق ساز و رخت هستی را بکش
زین رصدگاه حوادث سوی اقلیم بقا
هوش مصنوعی: از عشق خود راهی بساز و زندگی‌ات را از این محل پرحادثه به سرزمین جاودانگی ببَر.
بگذر از حبس وجود و نامرادی پیشه کن
کاندر این اقلیم گردد حاجت جانت روا
هوش مصنوعی: از محدودیت‌های دنیوی و ناکامی‌ها عبور کن و به دنبال راهی باش که در این جهان، نیازهای روح و زندگی‌ات برآورده شود.
زان ممالک هست کسری ملک کسری و قباد
زان مسالک نیست خطوی خطه چین و خطا
هوش مصنوعی: در آن سرزمین‌ها، حکومت کسری و قباد وجود دارد، اما در مسیرهای چین و خطا، بر کسی خط و نشان نمی‌زنند.
فیض صد دریا و از ابر تفرد یک سرشک
برگ صد طوبی و از باغ تجرد یک کیا
هوش مصنوعی: خوشبختی و برکت به اندازه‌ی صد دریا است و از ابر، تنها یک قطره‌ی اشک به دست می‌آید. این اشک به اندازه‌ی برگ صد درخت طوبی ارزشمند است و همچنین از باغ خلوص و پاکی، یک فرمانروایی به وجود می‌آید.
از تعلق گشت قارون مبتلا زیر زمین
وز تجرد رفت عیسی جانب چارم سما
هوش مصنوعی: قارون به خاطر وابستگی‌های دنیوی‌اش به زیر زمین افتاد و عیسی، به دلیل رهایی از دلبستگی‌ها، به آسمان صعود کرد.
چون بلای تست هستی دم ز لای نفی زن
تا بلا یابد دل و جانت خلاصی از بلا
هوش مصنوعی: وقتی که مشکلات و بلاها به تو نزدیک می‌شوند، باید با دوری از چیزهایی که باعث درد و رنج می‌شود، تلاش کنی تا روح و جانت را از آن زحمت‌ها نجات دهی.
آتش از لا برفروز و خرمن هستی بسوز
تا بیابی از نوال خوان الاالله نوا
هوش مصنوعی: آتش را از زیر برافروز و خرمن وجودت را بسوزان تا بتوانی از نعمت و خوان الهی بهره‌مند شوی و نغمه‌اش را بشنوی.
داد لا نا داده از الا مجو حظی که هست
بر سر خط حقایق لا چو شکل اژدها
هوش مصنوعی: در این بیت به نوعی به شرطی بودن حقیقت اشاره شده است. به این معنا که حقیقت و واقعیت‌ها همواره تحت تأثیر عوامل مختلف هستند و ممکن است در ظاهر، چیز دیگری دیده شوند. به عبارت دیگر، ظاهر ممکن است فریبنده باشد و در پس آن حقایق عمیق‌تری نهفته باشد که تنها با دقت و توجه به آن‌ها دست پیدا کنیم. همچنین، می‌توان به تغییرات و دگرگونی‌هایی اشاره کرد که ممکن است در محیط یا شرایط به وجود آید، و این تغییرات بر شیوه‌ی درک ما از واقعیت تأثیرگذارند.
کعبه صورت اگر دور است و ره ناایمن است
کعبه معنی بجو ای طالب معنی بیا
هوش مصنوعی: اگرچه کعبه به لحاظ ظاهری دور و سخت‌الوصول است، اما به دنبال کعبه معنوی باش، ای کسی که جویای حقیقتی. بیا و در پی معناها برآی.
گر خلیل الله ببطحا کعبه ای بنیاد کرد
در خراسان کرد ایزد کعبه دیگر بنا
هوش مصنوعی: اگر خلیل خدا در سرزمین بطحاء کعبه‌ای بنا نهاد، پس خداوند در خراسان نیز کعبه‌ای دیگر برقرار کرد.
از شرف آن کعبه آمد قبله گاه خاص و عام
در صفا این کعبه آمد سجده گاه اصفیا
هوش مصنوعی: از ارزش و عظمت کعبه، مکانی شده که همه مردم، چه خاص و چه عام، به آن سو نماز می‌خوانند و در صفای آن، جایی برای سجده و عبادت اهل معرفت و صفای دل وجود دارد.
از صفا و مروه آن کعبه اگر دارد شرف
از مروت وز صفا این کعبه دارد صد بها
هوش مصنوعی: کعبه از صفا و مروه بهره‌مند است، اما ارزش و بزرگی آن به خاطر مروت و پاکی است که به آن تعلق دارد. این کعبه به خاطر ویژگی‌های عالی خود، ارزش بسیاری دارد.
از منا بازار آن کعبه اگر آراسته است
اندر این کعبه بود بازار حاجات و منا
هوش مصنوعی: اگر در منا بازار کعبه زیبا و رونق دارد، باید بدانیم که در خود کعبه نیز محلی برای برآورده شدن حاجات و نیازها وجود دارد.
از وجود مصطفی گر گشت آن کعبه عزیز
یافت این کعبه شرف از نور چشم مصطفی
هوش مصنوعی: اگر کعبه به خاطر وجود پیامبر گرامی عزیز و محترم شده است، این کعبه شرف و عظمتش را از نور چشمان او به دست آورده است.
خواجه هر دو سرا یعنی امام هشتمین
سر جان مرتضی سلطان علی موسی الرضا
هوش مصنوعی: حضرت علی بن موسی الرضا، که هم به عنوان امام هشتم شناخته می‌شود و هم مورد احترام و محبت ویژه‌ای در دل مردم دارد، نماد حق و حقیقت است و برای روح و جان مردم دارای مقام والایی است.