شمارهٔ ۲
آن ما حی جلالت و حامی دین حق
آن والی ولایت جان شاه اولیا
داماد مصطفای معلا علی که هست
خاک درش ز روی شرف کعبه علا
روح الامین امانت از او کرده اقتباس
روح القدس گرفته از او زینت و بها
آدم خلافتست و براهیم خلت است
چون نوح متقی است هم از قول مصطفی
موسی است در مهابت و عیسی است در ورع
جمشید در جلالت و احمد در اصطفا
بگذار احولی و دو بین کیست جز علی
مجموعه جمیع کمالات انبیا
گر زانکه نص نفسک نفسی شنیده
دانی که اصطفا است همان عین ارتضا
بشناس سر آیت دعوت بابتهال
آنجا که گفت انفسنا حضرت خدا
تا همچو آفتاب شود بر تو منکشف
کین مرتضا است نفس محمد در ارتضا
او را ولایتی است بتخصیص از خدا
کآنرا بیان همی کند ایزد با نما
ای آستین دولت تو منشاء مراد
وی آستان حرمت تو قبله دعا
بر تارک جلال تو تاج لعمرک است
بر قد کبریای تو دیباج لافتی
گرچه یگانه ای و ترا نیست ثانی ای
ثانی تست حضرت عزت به هل اتی
نی نی چه حاجت است بتخصیص هر چه حق
گفت از برای احمد مرسل که در ثنا
آن جمله ثنا بحقیقت ثنای سست
جان تو جان اوست بدن گرچه شد دوتا
ای اولیا ز خرمن جود تو خوشه چین
وی اصفیا ز گنج عطای تو با نوا
هم عقل را معلم لطفت شده ادیب
هم خلق را مفرح خلقت شده شفا
با رأی روشنت چه زند ماه آسمان
در پیش آفتاب چه پرتو دهد سها
یادی نکرد هیچکس از خواجه خلیل
چون فضل تو گشاد سر سفره سخا
با این همه نعیم و چنین بخشش عظیم
آخر روا بود من بیچاره ناشتا
عمری است تا حسین جگر خسته مانده است
در دست اهل نفس گرفتار صد بلا
در کرب و در بلا صفت ابتلای من
شاها همان حدیث حسین است و کربلا
امروز دست گیر که از پا فتاده ام
آخر نه دست من تو گرفتی در ابتدا
روی نیاز بر در فضلت نهاده ام
ای خاک آستان تو بهتر ز کیمیا
چون در بر آستان توام بر امید باز
باری بگو که حلقه بگوش منی درا
کوه ارادتم متزلزل نمی شود
لو بثت الجبال و لو دکت السما
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آن ما حی جلالت و حامی دین حق
آن والی ولایت جان شاه اولیا
هوش مصنوعی: آن کس که عظمت و بزرگی دارد و حمایت کننده دین حق است، همان کسی است که ولی و سرپرست جان و روح پادشاه اولیا (سیرتهای بزرگ) میباشد.
داماد مصطفای معلا علی که هست
خاک درش ز روی شرف کعبه علا
هوش مصنوعی: علی، داماد پیامبر بزرگ اسلام، به عنوان کسی شناخته میشود که جایگاهش بسیار بلند است. خاک درب خانهاش به اندازهای با ارزش است که با خاک کعبه مقایسه میشود.
روح الامین امانت از او کرده اقتباس
روح القدس گرفته از او زینت و بها
هوش مصنوعی: فرشته وحی، این امانت را از او گرفته است و روح القدس نیز از او زینت و ارزش را به ارث برده است.
آدم خلافتست و براهیم خلت است
چون نوح متقی است هم از قول مصطفی
هوش مصنوعی: انسان جانشین خداوند است و ابراهیم دوستی و محبت را تجسم میکند. نوح نیز شخصیتی پرهیزگار و با تقوا است که از گفتههای پیامبر نیز الهام میگیرد.
موسی است در مهابت و عیسی است در ورع
جمشید در جلالت و احمد در اصطفا
هوش مصنوعی: در اینجا شخصیتهای بزرگی معرفی شدهاند که هر کدام ویژگی خاصی دارند. موسی به خاطر قدرت و عظمتش شناخته میشود، عیسی به خاطر تقوای خود و دوری از دنیا، جمشید به خاطر شکوه و بزرگیاش و احمد به خاطر جایگاه ویژه و انتخابش. هر یک از این شخصیتها نشاندهنده خصوصیات برجسته و ارزشمندی هستند که میتوانند الهامبخش انسانها باشند.
بگذار احولی و دو بین کیست جز علی
مجموعه جمیع کمالات انبیا
هوش مصنوعی: اجازه بده تا بدانیم که کسی جز علی وجود ندارد که تمام کمالات پیامبران را در خود داشته باشد.
گر زانکه نص نفسک نفسی شنیده
دانی که اصطفا است همان عین ارتضا
هوش مصنوعی: اگر از جان خود آگاهی داشته باشی، میدانی که انتخاب و برگزیدگی همان حقیقت رضایت است.
بشناس سر آیت دعوت بابتهال
آنجا که گفت انفسنا حضرت خدا
هوش مصنوعی: شناخت این آیت به دعوت و ارادت به باب الهی اشاره دارد، جایی که خداوند در سخنانی خطاب به پیامبر میفرماید که جانهای خود را با او به اشتراک بگذارید و از او پیروی کنید. این دعوت به اتظاهری عمیق به وجود الهی و پیوند معنوی با او اشاره دارد.
تا همچو آفتاب شود بر تو منکشف
کین مرتضا است نفس محمد در ارتضا
هوش مصنوعی: تا زمانی که حقیقت برای تو روشن شود، بدان که نفس محمد در مقام رفیع و محبوبیت، همان مرتضی است.
او را ولایتی است بتخصیص از خدا
کآنرا بیان همی کند ایزد با نما
هوش مصنوعی: او از طرف خداوند دارای مقام و جایگاهی ویژه است که خداوند به طور خاص آن را با نشانهها و نشانهگذاریهایی برای او مشخص کرده است.
ای آستین دولت تو منشاء مراد
وی آستان حرمت تو قبله دعا
هوش مصنوعی: تو منبع آرزوها و امیدهای منی و دیار تو مکانى است که دعاهایم به آنجا میرسد و با احترام به آن جا روی میآورد.
بر تارک جلال تو تاج لعمرک است
بر قد کبریای تو دیباج لافتی
هوش مصنوعی: بر روی سر جلال و عظمت تو، تاجی از عمر تو قرار دارد و در قامت کبریای تو، پارچهای سفید و زیبا به چشم میخورد.
گرچه یگانه ای و ترا نیست ثانی ای
ثانی تست حضرت عزت به هل اتی
هوش مصنوعی: هرچند که تو یگانه و بیهمتا هستی، ولی در حقیقت، تو خودت هستی که مقام عزت را در آیه «هل أتی» به تصویر کشیدهای.
نی نی چه حاجت است بتخصیص هر چه حق
گفت از برای احمد مرسل که در ثنا
هوش مصنوعی: نمیخواهد که برای توصیف و ستایش پیامبر، کلمات محدودی انتخاب کنیم؛ چرا که هر چه را که خداوند برای احمد، فرستادهاش، گفته، به خودی خود کافیست.
آن جمله ثنا بحقیقت ثنای سست
جان تو جان اوست بدن گرچه شد دوتا
هوش مصنوعی: هر ستایش و تعریفی که انجام میدهی، در واقع ستایش ضعیف روح توست که روح او را نیز در بر میگیرد، حتی اگر بدنها جدا و دو جزء مختلف باشند.
ای اولیا ز خرمن جود تو خوشه چین
وی اصفیا ز گنج عطای تو با نوا
هوش مصنوعی: ای دوستان و اولیا، از خرمن بخششهای تو بهره میبرند و ای اصحاب حق، از گنجینه بخششهای تو با شادی و نغمه بهرهمند میشوند.
هم عقل را معلم لطفت شده ادیب
هم خلق را مفرح خلقت شده شفا
هوش مصنوعی: عقل تو به واسطه لطافت و ادب تو روشن شده و همچنین در میان مردم، وجود تو شفا بخش و مفرح است.
با رأی روشنت چه زند ماه آسمان
در پیش آفتاب چه پرتو دهد سها
هوش مصنوعی: با نظر تو چه تأثیری دارد ماه آسمان، در برابر خورشید چه نوری میتواند ستاره (سها) بدهد؟
یادی نکرد هیچکس از خواجه خلیل
چون فضل تو گشاد سر سفره سخا
هوش مصنوعی: هیچکس به یاد خواجه خلیل نیفتاد، چرا که نعمت و بزرگواری تو بر سفره سخاوت گسترده است.
با این همه نعیم و چنین بخشش عظیم
آخر روا بود من بیچاره ناشتا
هوش مصنوعی: با وجود این همه نعمت و بخششهای بزرگ، آیا درست است که من اینقدر بیچاره و گرسنه بمانم؟
عمری است تا حسین جگر خسته مانده است
در دست اهل نفس گرفتار صد بلا
هوش مصنوعی: سالیان زیادی است که حسین، با قلبی خسته و دلشکسته، در دست کسانی که به خواستههای نفسانی خود گرفتار شدهاند، در میان مشکلات و بلاهای فراوان باقی مانده است.
در کرب و در بلا صفت ابتلای من
شاها همان حدیث حسین است و کربلا
هوش مصنوعی: در شرایط سخت و زمانی که با مشکلات و مصیبتها مواجه هستم، احساس میکنم که درد و رنج من یادآور داستان حسین و رخدادهای کربلاست.
امروز دست گیر که از پا فتاده ام
آخر نه دست من تو گرفتی در ابتدا
هوش مصنوعی: امروز به کمکم بیا که دیگر طاقت ندارم. در آغاز تو بودی که دستم را گرفتی، حالا دیگر خسته و زمینگیر شدهام.
روی نیاز بر در فضلت نهاده ام
ای خاک آستان تو بهتر ز کیمیا
هوش مصنوعی: من برای درخواست و نیازم به درگاه تو آمدهام، ای خاک مرقد تو که از هر چیزی ارزشمندتر است.
چون در بر آستان توام بر امید باز
باری بگو که حلقه بگوش منی درا
هوش مصنوعی: وقتی که در آستان تو هستم و منتظر بازگشتی هستم، بگو که من حلقه به گوش توام.
کوه ارادتم متزلزل نمی شود
لو بثت الجبال و لو دکت السما
هوش مصنوعی: کوه محبت و ارادت من هرگز لرزان نخواهد شد، حتی اگر کوههای بزرگ در هم بشکنند و آسمانها فرو بریزند.