شمارهٔ ۲۰۴
باز آتشی در جان من زد عشق شورانگیز تو
نو شد جراحتهای غم از غمزه خونریز تو
ای ماه مهرآموز من دمساز عالم سوز من
جانم وفاآموز شد از جور لطف آمیز تو
هر بی نوائی کو نهد در صف عشاق تو پا
کی سر تواند تافتن از زخم تیغ تیز تو
ناموس و پرهیز مرا تاراج کرده غمزه ات
فریاد ای هشیار دل زین مست بی پرهیز تو
بر رخ کشیده پرده ها مهر از حیا پیش رخت
در خط شده مشک خطا از خط عنبر بیز تو
ای دل نهاده جان بکف در کوی جانان نه قدم
کاندر بر سلطان ما این است دست آویز تو
گر بر دل و جانت حسین درتافتی خورشید عشق
طالع شد از مغرب زمین آن شمس انجم ریز تو
اطلاعات
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
باز آتشی در جان من زد عشق شورانگیز تو
نو شد جراحتهای غم از غمزه خونریز تو
هوش مصنوعی: عشق پرشور تو دوباره در وجود من آتش افروخت و زخمهای حزنآورم را با نگاه تیرآلودهات تازه کرد.
ای ماه مهرآموز من دمساز عالم سوز من
جانم وفاآموز شد از جور لطف آمیز تو
هوش مصنوعی: ای ماه مهر، Teacher تصویر و منبع خوشی من، جانم از نیکیهای تو پر شده و به خاطر زحمات محبتآمیزت، به وفا و دوستی آموخته شده است.
هر بی نوائی کو نهد در صف عشاق تو پا
کی سر تواند تافتن از زخم تیغ تیز تو
هوش مصنوعی: هر کسی که در صف عاشقانت قرار گیرد، با وجود فقر و بینوایی، میتواند از زخم تند تیغ تو زنده بماند و جانش را نجات دهد.
ناموس و پرهیز مرا تاراج کرده غمزه ات
فریاد ای هشیار دل زین مست بی پرهیز تو
هوش مصنوعی: غصه و درد عشق تو، حرمت و پایبندی من را زیر و رو کرده است. ای دل آگاه، از این بیپروا و بیاحتیاطیِ تو فریاد بزن!
بر رخ کشیده پرده ها مهر از حیا پیش رخت
در خط شده مشک خطا از خط عنبر بیز تو
هوش مصنوعی: بر چهره تو پردهها آفتاب تابیده و حیا باعث شده که از روی تو به آرامی عبور کند. در نقش و نگار صورتت، رنگینی و زیبایی از تو درخشیده است.
ای دل نهاده جان بکف در کوی جانان نه قدم
کاندر بر سلطان ما این است دست آویز تو
هوش مصنوعی: ای دل، جانت را در دست گرفتهای و به کوی محبوب رفتهای، بدان که اینجا در کنار سلطان ما فرصتی برای توست.
گر بر دل و جانت حسین درتافتی خورشید عشق
طالع شد از مغرب زمین آن شمس انجم ریز تو
هوش مصنوعی: اگر بر قلب و جانت حسین بخوانی، عشق همچون خورشید از مغرب زمین طلوع کرده و آن نور درخشان بر تو افکنده است.