گنجور

شمارهٔ ۲۰۲

ای در همه عالم پنهان تو و پیدا تو
هم درد دل عاشق هم اصل مداوا تو
با ما چو درآمیزی گویم ز سر مستی
ما جمله توایم ای جان یا خود همگی ما تو
در کسوت هر دلبر هم چهره تو بنموده
در دیده هر عاشق هم کرده تماشا تو
پوینده بهر پائی گیرنده بهر دستی
با چشم و زبان ما بینا تو و گویا تو
از نیستی و هستی صد مرتبه افزونی
برتر ز همه اشیا اندر همه اشیا تو
ای عشق توئی عاشق در کسوت معشوقی
هم وامق شیدائی هم دلبر عذرا تو
گه ناز کنی با ما گاهی بنیاز آئی
این هر دو ترا زیبد مجنون تو و لیلا تو
از دیده هر عاقل پیوسته توئی پنهان
وندر نظر عارف همواره هویدا تو
در میکده وحدت از عقل بتشویشیم
در ده قدح باده ای ساقی و صهبا تو
من نقد دل و جان را در پای تو افشانم
گر دست دهد خلوت ای دوست شبی با تو
با غمزه فتانت از بهر حسین الحق
انگیخته ای ای جان صد فتنه به تنها تو

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای در همه عالم پنهان تو و پیدا تو
هم درد دل عاشق هم اصل مداوا تو
هوش مصنوعی: ایتو در عالم وجود، هم پنهانی و هم آشکار. تو هم مشکل دل عاشق را می‌دانی و هم خود درمان آن هستی.
با ما چو درآمیزی گویم ز سر مستی
ما جمله توایم ای جان یا خود همگی ما تو
هوش مصنوعی: وقتی که با ما ترکیب شوی، می‌گویم که از حال مستی ما همه تو هستی، ای جان، یا اینکه همه ما در حقیقت تو هستیم.
در کسوت هر دلبر هم چهره تو بنموده
در دیده هر عاشق هم کرده تماشا تو
هوش مصنوعی: در لباس هر زیبایی، چهره تو نمایان است و در چشم هر عاشق، تماشا و نظاره به تو صورت گرفته است.
پوینده بهر پائی گیرنده بهر دستی
با چشم و زبان ما بینا تو و گویا تو
هوش مصنوعی: کسی که در حرکت است، به خاطر پاهایش جلو می‌رود و کسی که می‌گیرد، به خاطر دستانش. با چشم و زبان، ما به وضوح تو را می‌بینیم و می‌شنویم.
از نیستی و هستی صد مرتبه افزونی
برتر ز همه اشیا اندر همه اشیا تو
هوش مصنوعی: تو از همه موجودات و از تمامی اشیاء، از نبود و بود، برتر و والاتر هستی.
ای عشق توئی عاشق در کسوت معشوقی
هم وامق شیدائی هم دلبر عذرا تو
هوش مصنوعی: ای عشق، تو خود عاشقی هستی که در لباس معشوق ظاهر گشته‌ای. تو همچون وامق، سرشار از شیدایی هستی و دلبر عذرا نیز هستی.
گه ناز کنی با ما گاهی بنیاز آئی
این هر دو ترا زیبد مجنون تو و لیلا تو
هوش مصنوعی: گاهی که با محبت و ناز و کرشمه رفتار می‌کنی، گاهی هم بی‌نیاز و بی‌توجه هستی. هر دو حال برای تو زیباست؛ هم مجنون و هم لیلا را به تو می‌آید.
از دیده هر عاقل پیوسته توئی پنهان
وندر نظر عارف همواره هویدا تو
هوش مصنوعی: در نظر هر شخص عاقل، تو همیشه پنهان هستی، اما در دیدگاه عارفان، همیشه به روشنی حضور داری.
در میکده وحدت از عقل بتشویشیم
در ده قدح باده ای ساقی و صهبا تو
هوش مصنوعی: در میخانه‌ای که تنها به اتحاد و یکدلی می‌اندیشیم، از تفکرات عقلانی دور شویم و ای ساقی، برای ما یک جام شراب بیاور.
من نقد دل و جان را در پای تو افشانم
گر دست دهد خلوت ای دوست شبی با تو
هوش مصنوعی: اگر فرصتی دست دهد، شب را تنها با تو سپری می‌کنم و جان و دل خود را در راه تو می‌گذارم.
با غمزه فتانت از بهر حسین الحق
انگیخته ای ای جان صد فتنه به تنها تو
هوش مصنوعی: عشوه و ناز تو برای حسین، حقیقتاً باعث ایجاد چندین فتنه و شور و حال شده است، ای جان. تو به تنهایی قدرتی داری که می‌تواند این همه هیجان و آشوب به پا کند.

حاشیه ها

1402/11/14 07:02
خانم الف

ظاهراً شاعر به خاطر همین شعر تکفیر شده. ولی کدام بیت و چرا؟