گنجور

شمارهٔ ۱۹۹

ای غم سودای تو خلوت نشین جان من
درد روح افزای تو سرمایه درمان من
تو گل باغ بهشت و جان من بستان آن
تا برفتی رفت بی تو رونق بستان من
چشم من جام شرابست و دل زارم کباب
تا مگر گردد خیال تو شبی مهمان من
گر بصورت گشته ام غایب ز جانان باک نیست
نیست غایب جان و دل از حضرت جانان من
با سر کویت فراغت دارم از باغ بهشت
نیست غیر از کوی جانان روضه رضوان من
گوشوار جان کند از در الفاظ حسین
گر رسد شعرت به گوش شاه معنی‌دان من

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای غم سودای تو خلوت نشین جان من
درد روح افزای تو سرمایه درمان من
هوش مصنوعی: ای غم، آرزوی تو در دل من نشسته و درد تو مانند دارویی برای روح من است که موجب بهبودی‌ام می‌شود.
تو گل باغ بهشت و جان من بستان آن
تا برفتی رفت بی تو رونق بستان من
هوش مصنوعی: تو مانند گلی در باغ بهشت هستی و روح من ویرانه‌ای است که از رفتنت بی‌پناه شده. وقتی تو رفتی، زیبایی و زندگی این باغ از بین رفت.
چشم من جام شرابست و دل زارم کباب
تا مگر گردد خیال تو شبی مهمان من
هوش مصنوعی: چشم من مانند جام شراب است و دل من در حال سوختن و درد کشیدن است، شاید به این وسیله خیال تو شبی به من سر بزند و مهمان من شود.
گر بصورت گشته ام غایب ز جانان باک نیست
نیست غایب جان و دل از حضرت جانان من
هوش مصنوعی: اگر به ظاهر از محبوب دور شده‌ام، برایم مهم نیست، زیرا جان و دل من همواره نزد محبوب است.
با سر کویت فراغت دارم از باغ بهشت
نیست غیر از کوی جانان روضه رضوان من
هوش مصنوعی: من از باغ بهشت بی‌نیازم و تنها عشق تو را می‌پرستم؛ لذت من در کوی توست و آنجا برای من، بهشت واقعی است.
گوشوار جان کند از در الفاظ حسین
گر رسد شعرت به گوش شاه معنی‌دان من
هوش مصنوعی: اگر شعرت به گوش کسی برسد که معنا را بفهمد، جانم را به گوشواره‌ای از کلمات حسین تقدیم می‌کنم.