شمارهٔ ۱۹۷
بدین کرشمه بهر جانبی نگاه مکن
بخون غمزدگان چشمها سیاه مکن
کدام عشوه گر و بیوفا ترا آموخت
که التفات بدین خسته گاه گاه مکن
منم که یاد تو پیوسته ورد جان من است
تو خواه یاد کن این خسته را و خواه مکن
بجرم آنکه محب توام چه می کشی ام
چو من گناه نکردم تو هم گناه مکن
چو دل بوصل تو بستم ندا رسید ز غیب
که ای گدا طلب قرب پادشاه مکن
دلا چو بار دهندت بر آستانه یار
به راستان که جز از آستان پناه مکن
حسین اگر قدمت ثابتست در ره عشق
هزار زخم بخور از حبیب و آه مکن
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بدین کرشمه بهر جانبی نگاه مکن
بخون غمزدگان چشمها سیاه مکن
هوش مصنوعی: به خاطر جذابیت و فریبندگیات، به سمت دیگران نگاه نکن و دلهای غمگین را بیشتر غمگین نکن. چشمهایت را بر روی آنها نیاور.
کدام عشوه گر و بیوفا ترا آموخت
که التفات بدین خسته گاه گاه مکن
هوش مصنوعی: کدام دلبر بیوفا به تو یاد داده که به این بیقرار گاهی اوقات توجه نکنی؟
منم که یاد تو پیوسته ورد جان من است
تو خواه یاد کن این خسته را و خواه مکن
هوش مصنوعی: من همیشه به یاد تو هستم و این یاد تو به جانم بسته شده است. تو میتوانی به یاد من باشی یا نباشی، فرقی نمیکند.
بجرم آنکه محب توام چه می کشی ام
چو من گناه نکردم تو هم گناه مکن
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه عاشق تو هستم، چرا باید اینقدر تحمل درد و رنج بکشم؟ من گناهی نکردهام، پس تو هم گناه نکن.
چو دل بوصل تو بستم ندا رسید ز غیب
که ای گدا طلب قرب پادشاه مکن
هوش مصنوعی: وقتی که دل خود را به وصال تو گره زدم، صدایی از عالم غیب شنیدم که به من گفت: ای درویش، هرگز برای نزدیک شدن به پادشاه درخواست نکن.
دلا چو بار دهندت بر آستانه یار
به راستان که جز از آستان پناه مکن
هوش مصنوعی: ای دل، وقتی که بر در یار بار مصیبت مینهند، به راستای او برو و جز از درگاه او پناه nadie گرفته نکن.
حسین اگر قدمت ثابتست در ره عشق
هزار زخم بخور از حبیب و آه مکن
هوش مصنوعی: اگر حسین در مسیر عشق ثابت قدم است، پس باید هزار زخم از محبوبش تحمل کند و حتی یک آه هم نکشد.