شمارهٔ ۱۸۲
دو چشم کز هوس روی دوست تر داریم
اگر ز گریه شود چشمه دوستتر داریم
بهیچ باب از این در طریق رفتن نیست
کجا رویم از این در کدام در داریم
ببوستان رضایت شکفته همچو گلیم
چو لاله گرچه بسی داغ بر جگر داریم
اگر تو نیش زنی همچو شهد نوش کنیم
که از جراحت تو راحت جگر داریم
در آتشیم ز دست غمت ولیک خوشیم
که از حلاوت غمهای تو خبر داریم
صفا نماند بعالم بیا که از سر صدق
دل از تعلق آن تیره خاک برداریم
وداع همنفسان کن حسین و رخت ببند
که رفت قافله ما هم سر سفر داریم
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دو چشم کز هوس روی دوست تر داریم
اگر ز گریه شود چشمه دوستتر داریم
هوش مصنوعی: ما دو چشمی داریم که به خاطر علاقه به چهره دوستم بیشتر از هر چیز دیگری برای ما ارزشمند است و اگر این اشکها باعث شوند که چشمهای بوجود آید، همان چشمه نیز برای ما محبوبتر خواهد بود.
بهیچ باب از این در طریق رفتن نیست
کجا رویم از این در کدام در داریم
هوش مصنوعی: در هیچ راهی نمیتوان از این در عبور کرد. نمیدانیم باید به کجا برویم و این در به کدام مقصد میرسد.
ببوستان رضایت شکفته همچو گلیم
چو لاله گرچه بسی داغ بر جگر داریم
هوش مصنوعی: در بوستان رضایت مانند گلی در حال شکفتن هستیم، هرچند که دلهای ما پر از درد و رنج است.
اگر تو نیش زنی همچو شهد نوش کنیم
که از جراحت تو راحت جگر داریم
هوش مصنوعی: اگر تو زخم بزنیم، با اینکه درد میکشیم، خوشحال میشویم و از این زخم لذت میبریم.
در آتشیم ز دست غمت ولیک خوشیم
که از حلاوت غمهای تو خبر داریم
هوش مصنوعی: ما به خاطر غم تو در آتش سوزانیم، اما خوشحالیم زیرا طعم شیرین این غمها را میشناسیم.
صفا نماند بعالم بیا که از سر صدق
دل از تعلق آن تیره خاک برداریم
هوش مصنوعی: آرامش و صفا در این دنیا نمانده، بیایید با دل پاک و خالص، وابستگیمان به این خاک تیره را کنار بگذاریم.
وداع همنفسان کن حسین و رخت ببند
که رفت قافله ما هم سر سفر داریم
هوش مصنوعی: حسین، با دوستانت خداحافظی کن و آمادهی رفتن باش، زیرا کاروان ما هم در حال حرکت به سفر است.