شمارهٔ ۱۶
هر دم بناز میکشد آن نازنین مرا
ناگشته از کرم نفسی همنشین مرا
آن ترک نیم مست که دارد بغمزه تیر
ز ابرو کمان کشیده و کرده کمین مرا
جانا بجان عشق بر آنم که دوزخ است
بی پرتو جمال تو خلد برین مرا
جنت برای دیدن دیدارم آرزوست
ورنه چه حاصل است از این حور عین مرا
فردا که هر کسی بنشانی شود پدید
داغ غلامی تو بود بر جبین مرا
منت ز آفتاب نیارم کشید از آنک
روشن به تست دیده دیدار بین مرا
نزدیک شد که عشق تو ای جان برآورد
آشفته وار از غم دنیی و دین مرا
جانم ز سر عشق تو هرگه که دم زند
حقا که جبرئیل نزیبد امین مرا
دیوانه گشته ام چو حسین ای پری نژاد
زنجیر نه ز سلسله عنبرین مرا
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر دم بناز میکشد آن نازنین مرا
ناگشته از کرم نفسی همنشین مرا
هوش مصنوعی: هر لحظه آن دلبر نازنین به زیبایی خودم را مجذوب میکند و البته هنوز از محبت او نفس خود را در کنار او حس میکنم.
آن ترک نیم مست که دارد بغمزه تیر
ز ابرو کمان کشیده و کرده کمین مرا
هوش مصنوعی: آن جوان زیبا که نیمی از مستی را در چشمانش دارد، به لطف چهره دلربایش، با ابروانش مانند کمانی که در کمین نشسته، به من تیر میزند.
جانا بجان عشق بر آنم که دوزخ است
بی پرتو جمال تو خلد برین مرا
هوش مصنوعی: عزیزم، من به عشق تو گواهی میدهم که دوزخ بدون زیبایی تو برای من مانند بهشت نیست.
جنت برای دیدن دیدارم آرزوست
ورنه چه حاصل است از این حور عین مرا
هوش مصنوعی: بهشت فقط برای این که دیدارم را مشاهده کند آرزو دارد، در غیر این صورت هیچ فایدهای از این حوریان ندارم.
فردا که هر کسی بنشانی شود پدید
داغ غلامی تو بود بر جبین مرا
هوش مصنوعی: فردا که هر کسی در مقام خود آشکار شود، نشانهای از محبت و دلبستگیات بر پیشانی من هویدا خواهد بود.
منت ز آفتاب نیارم کشید از آنک
روشن به تست دیده دیدار بین مرا
هوش مصنوعی: من هرگز از آفتاب درخواست و نیازی ندارم، زیرا روشنایی و روشنی چشمانم به خاطر تماشای توست.
نزدیک شد که عشق تو ای جان برآورد
آشفته وار از غم دنیی و دین مرا
هوش مصنوعی: عشق تو ای جانم نزدیک شد و باعث شد که من از غمهای دنیا و دینم به شدت آشفته شوم.
جانم ز سر عشق تو هرگه که دم زند
حقا که جبرئیل نزیبد امین مرا
هوش مصنوعی: هر بار که نام عشق تو بر زبانم میآید، حقیقتاً جبرئیل نیز نمیتواند به بزرگی و اهمیت این احساس نزدیک شود.
دیوانه گشته ام چو حسین ای پری نژاد
زنجیر نه ز سلسله عنبرین مرا
هوش مصنوعی: من به جنون و دیوانگی رسیدهام مانند حسین، ای پرینژاد. به زنجیر کشیده شدهام اما نه از زنجیرهایی که از عطر و خوشبویی العنبر ساخته شدهاند.