گنجور

شمارهٔ ۱۵

ای سوخته ز آتش عشقت جگر مرا
وی برده درد عشق تو از خود بدر مرا
عشق تو چون قضای ازل خواهدم بکشت
معلوم شد ز عالم غیب این قدر مرا
عمرم گذشت و از تو خبر هم نیافتم
یا آنکه نیست در طلب از خود خبر مرا
لب خشگم از هوای تو ای جان و دیده تر
خود نیست در جهان بجز از خشک و تر مرا
روزیکه لشگر غم تو دل بتاختن
نبود بغیر عشق پناه دگر مرا
گر صد هزار ناوک محنت ز دست دوست
غیر از دل شکسته نباشد سپر مرا
دیوانه ام مرا ز نصیحت چه فایده
ناصح مده ز بهر خدا دردسر مرا
شیرینی و حلاوت شعرم غریب نیست
کز شکر لعل تست دهن پر شکر مرا
آه حسین در دلت ای جان اثر نکرد
با آنکه سوخت آتش آه سحر مرا

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای سوخته ز آتش عشقت جگر مرا
وی برده درد عشق تو از خود بدر مرا
هوش مصنوعی: ای کسی که عشق تو جگرم را سوزانده، درد عشق تو مرا از خود بی‌خبر کرده است.
عشق تو چون قضای ازل خواهدم بکشت
معلوم شد ز عالم غیب این قدر مرا
هوش مصنوعی: عشق تو مانند سرنوشت ازلی است که می‌خواهم مرا به کشتن برساند، و این موضوع از عالم غیب برایم روشن شده است.
عمرم گذشت و از تو خبر هم نیافتم
یا آنکه نیست در طلب از خود خبر مرا
هوش مصنوعی: عمر من سپری شد و از تو هیچ خبری به دست نیاوردم، یا شاید این من هستم که در جستجوی تو، از حال خود بی‌خبر ماندم.
لب خشگم از هوای تو ای جان و دیده تر
خود نیست در جهان بجز از خشک و تر مرا
هوش مصنوعی: لبانم از محبت تو خشک و بی‌روح است، اما چشمانم پر از اشک است. در این دنیا جز این خشک و تر وجود ندارد که بیانگر حال من باشد.
روزیکه لشگر غم تو دل بتاختن
نبود بغیر عشق پناه دگر مرا
هوش مصنوعی: روزی که حسی از نگرانی و غم به قلبم هجوم آورد، جز عشق دیگر پناهی نداشتم.
گر صد هزار ناوک محنت ز دست دوست
غیر از دل شکسته نباشد سپر مرا
هوش مصنوعی: اگر هزاران تیر رنج و درد از طرف دوست به من برسد، سپر من فقط دل شکسته‌ام است.
دیوانه ام مرا ز نصیحت چه فایده
ناصح مده ز بهر خدا دردسر مرا
هوش مصنوعی: من دیوانه‌ام و نصیحت کردن تو هیچ فایده‌ای برایم ندارد، خواهش می‌کنم به خاطر خدا، برای من مشکل درست نکن.
شیرینی و حلاوت شعرم غریب نیست
کز شکر لعل تست دهن پر شکر مرا
هوش مصنوعی: شیرینی و زیبایی شعر من چیز عجیبی نیست؛ زیرا لب‌های من پر از شکر است که به خاطر دندانی به رنگ لعل بر آن نشسته است.
آه حسین در دلت ای جان اثر نکرد
با آنکه سوخت آتش آه سحر مرا
هوش مصنوعی: ای جان، آه حسین در دل تو تأثیری نداشت، در حالی که آتش آه سحر من مرا به شدت سوزاند.