گنجور
همام تبریزیهمام تبریزی

شمارهٔ ۱۸

لب بر لب من نهاد این لطف بس است
می‌گفت که با کشته خویشم هوس است
جان زندگی‌ای یافت ز بوی نفسش
معلومم شد که زندگانی نفس است
شمارهٔ ۱۷: ای زلف به تاب دوست تاب تو که راستشمارهٔ ۱۹: عشق تو که سرمایه این درویش است

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

لب بر لب من نهاد این لطف بس است
می‌گفت که با کشته خویشم هوس است
هوش مصنوعی: این لطف بزرگ کافی است که لبش را بر لب من گذاشت و می‌گفت که به عشق من دلبسته است.
جان زندگی‌ای یافت ز بوی نفسش
معلومم شد که زندگانی نفس است
هوش مصنوعی: با بوی نفس او، جانم زنده شد و فهمیدم که زندگی در حقیقت همان نفس است.

حاشیه ها

1400/04/22 20:06
کاربر سیستمی

تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده

تغییر مصرع ۲ از «می گفت که با کشته خویشم هوس است» به «می‌گفت که با کشته خویشم هوس است»

تغییر مصرع ۳ از «جان زندگیی یافت ز بوی نفسش» به «جان زندگی‌ای یافت ز بوی نفسش»