شمارهٔ ۱۲ - فی مذمه الدنیا
آرزوهاست در دلت پنهان
انها من سلاسل الشیطان
که به دوزخ بدان کشند تو را
ان تکن منکر فسوف تری
دل به دنیا چو مشتغل گردد
جوهرش تیره تر ز گل گردد
دل که می گردد از هوا خالی
از محبت می شود حالی
دل که میگردد اندرو گلهای
دل مخوانش که هست مزبلهای
کوه اندوه مینهی بر دل
تا کنی قطعهای زمین حاصل
دل که معشوق او مدر باشد
آن دل از عشق بیخبر باشد
سیم کان روغن چراغ دل است
زر که آب روان باغ دل است
هرکه این هردو را کند حاصل
روشن و تازه باشد او را دل
لیک شرح دل عوام است این
وصف انسان ناتمام است این
هرکه از آفتاب نور الله
دل و جانش منور است چو ماه
در پی سیم و زر کجا پوید
روشنایی ز نور حق جوید
حرص و دل هردو در یکی سینه
روی زنگیست پیش آیینه
شمارهٔ ۱۱ - فی التواضع: دلربایی به دلنوازی کنشمارهٔ ۱۳ - فی مذمه الشهوه: گفتن از بهر کار در کار است
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آرزوهاست در دلت پنهان
انها من سلاسل الشیطان
هوش مصنوعی: درون قلبت آرزوهایی نهفته است که شبیه زنجیرهایی از شیطان هستند.
که به دوزخ بدان کشند تو را
ان تکن منکر فسوف تری
هوش مصنوعی: به دوزخ میبرندت، اگر کار ناپسند انجام دهی و از حقایق غافل شوی.
دل به دنیا چو مشتغل گردد
جوهرش تیره تر ز گل گردد
هوش مصنوعی: وقتی دل به مسائل و امور دنیوی مشغول میشود، ارزش و اصالت آن کمتر و ناخالصتر میشود.
دل که می گردد از هوا خالی
از محبت می شود حالی
هوش مصنوعی: دل وقتی که از عشق و محبت تهی میشود، به حالتی سرگردان و بیقرار میافتد.
دل که میگردد اندرو گلهای
دل مخوانش که هست مزبلهای
هوش مصنوعی: زمانی که دل گرفتار وسوسهها و گلههای درونی میشود، نباید به آن دل توجه کرد، زیرا در آن وضعیت، حالتی آشفته و بینظم دارد.
کوه اندوه مینهی بر دل
تا کنی قطعهای زمین حاصل
هوش مصنوعی: تو بار سنگین غم و اندوه را بر دل خود میگذاری تا بتوانی تکهای زمین را تبدیل به جایی پربار و آباد کنی.
دل که معشوق او مدر باشد
آن دل از عشق بیخبر باشد
هوش مصنوعی: وقتی دل کسی عاشق معشوقی باشد که نمیتواند او را درک کند، آن دل هیچ وقت به معنای واقعی عشق را تجربه نمیکند.
سیم کان روغن چراغ دل است
زر که آب روان باغ دل است
هوش مصنوعی: سیم یعنی فلز نقرهای، به عنوان نمادی از روغن چراغ دل به کار رفته است. در واقع، دل شبیه به چراغی است که نیاز به روغن برای روشنایی دارد. همچنین، زر به معنای طلاست که آب روان باغ دل را توصیف میکند. در اینجا، آب روان مجازی از زندگی و احساسات در دل است که باغی از زیباییها و محبتها را در بر دارد. در کل، این جمله بر اهمیت چشمههای عاطفی و زیباییهای درونی انسان تأکید دارد.
هرکه این هردو را کند حاصل
روشن و تازه باشد او را دل
هوش مصنوعی: هرکس که بتواند به دو چیز دست یابد، دلش روشن و شاداب خواهد بود.
لیک شرح دل عوام است این
وصف انسان ناتمام است این
هوش مصنوعی: اما این توصیف از انسان تنها نمایی است که مردم عادی از آن دارند و کامل نیست.
هرکه از آفتاب نور الله
دل و جانش منور است چو ماه
هوش مصنوعی: هرکسی که با نور خداوند روشن شده باشد، مانند ماه درخشان است.
در پی سیم و زر کجا پوید
روشنایی ز نور حق جوید
هوش مصنوعی: در جستجوی طلا و نقره کجا میتوان پیدا کرد؟ نوری که از حق سرچشمه میگیرد، کجاست؟
حرص و دل هردو در یکی سینه
روی زنگیست پیش آیینه
هوش مصنوعی: در دل هر فردی، حرص و آرزو به خوبی دیده میشود، مانند زنگاری که بر روی آینه نشسته است.