شمارهٔ ۱۱ - فی التواضع
دلربایی به دلنوازی کن
پایها بوس و سرفرازی کن
کز تواضع بلندقدر شوی
در نظرها چو ماه بدر شوی
مه چو در آسمان زیر نشست
بافت از مهر تربیت پیوست
مهرش از نور خلعتی بخشید
ظلمت جرم مه بپوشانید
بود چون روی هندوان بینور
در جهان شد به نیکویی مشهور
مقبلی را که هست نقد خرد
کرم و مردمی به جان بخرد
فخر آن کاو رسد به مسکینی
خودشناسی بود نه خودبینی
پای کمتر کسی نهد بر روی
نکند کم نظر ز یک سر موی
ابلهان سرکشان بیمغزند
لاجرم خاک ره نمیارزند
شاخ کز میوه مایهدار شود
از هوا سر به زیر خاک نهد
میوه از شاخ چون کنند جدا
باز سر میکند به سوی هوا
گره ز معنی تو مایهدار شوی
همچو آن شاخ پر ز بار شوی
به تواضع سری فرود آری
به کرم خاطری نگه داری
ور نصیبی نداری از معنی
او ز تکبر همیکنی دعوی
شاخ بیبرگ و میوهات خوانم
سرکش و بیمروت دانم
دوست نام آزمودهایم بسی
همه یارند و بار نیست کسی
هریکی را تو دوست پنداری
دشمن است او چو پرده برداری
یار بیمهر جسم بیجان است
مرده کش در جهان فراوان است
وان که او یار مهربان یابد
از آدمی در جهان نشان یابد
بندگی چیست توبهکار شدن
ز آرزوها و مرد کار شدن
بندگی نیست جسم پروردن
چون بهایم به خفتن و خوردن
بندهای کاو مطیع فرمان است
ایمن از زخم تیغ سلطان است
بنده آن کس بود که همچو قلم
باشد او را یکی زبان و قدم
مرد صحبت کسیست کز سخنش
ذوق دلها بود ز انجمنش
تلخگویان ترش پیشانی
در مجالس کنند ویرانی
هرکه را زهد با گرانجانیست
او نه رحمانی است شیطانیست
ناخوشان را ز اهل حق مشمار
مجلس شاه و جغد و بوتیمار
هرکه چون طوطی سخندان است
یا چو بلبل هزار دستان است
یا چو طاووس دلنواز بود
با هنرمند همچو باز بود
لایق چشم و گوش شاه آید
یا سر دست شاه را شاید
شمارهٔ ۱۰ - در مدح واعظان متدین: واعظانی که اهل تحقیقندشمارهٔ ۱۲ - فی مذمه الدنیا: آرزوهاست در دلت پنهان
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دلربایی به دلنوازی کن
پایها بوس و سرفرازی کن
هوش مصنوعی: با محبت و نوازش دلها را جذب کن و با احترام به دیگران، خودت را با افتخار نگهدار.
کز تواضع بلندقدر شوی
در نظرها چو ماه بدر شوی
هوش مصنوعی: اگر با فروتنی و تواضع رفتار کنی، در چشم دیگران بلندمرتبه و با ارزش خواهی شد، مانند ماه کامل که در آسمان میدرخشد.
مه چو در آسمان زیر نشست
بافت از مهر تربیت پیوست
هوش مصنوعی: وقتی ماه در آسمان پایین میآید، با خود مهربانی و تربیتی را به همراه میآورد.
مهرش از نور خلعتی بخشید
ظلمت جرم مه بپوشانید
هوش مصنوعی: نور محبتش به او لباس روشنی بخشید و تاریکی گناه را مانند ماهی که با نور پوشیده میشود، پنهان کرد.
بود چون روی هندوان بینور
در جهان شد به نیکویی مشهور
هوش مصنوعی: وقتی که صورت دلبران هندوان بینور در دنیا نمایان شد، به خوبی و زیبایی به شهرت رسید.
مقبلی را که هست نقد خرد
کرم و مردمی به جان بخرد
هوش مصنوعی: در زندگی، افرادی که با خرد و دانایی خود همراه با سادگی و خوبی رفتار میکنند، همیشه در نظر ما ارزشمند و قابل احترام هستند.
فخر آن کاو رسد به مسکینی
خودشناسی بود نه خودبینی
هوش مصنوعی: فخر و افتخار واقعی در این است که انسان به شناخت خود و جایگاهش در دنیا بپردازد، نه اینکه فقط بر بزرگی و قدرت خود تمرکز کند.
پای کمتر کسی نهد بر روی
نکند کم نظر ز یک سر موی
هوش مصنوعی: کمتر کسی است که پا بر روی نکند، یعنی به هیچ چیز بیاعتنا نیست، حتی اگر تنها یک تار موی او را نادیده بگیرند.
ابلهان سرکشان بیمغزند
لاجرم خاک ره نمیارزند
هوش مصنوعی: افرادی که نادان و سرکش هستند، بدون عقل و فهم کافی، در نهایت ارزشی ندارند و واقعاً اهمیتشان به اندازه خاک راه هم نیست.
شاخ کز میوه مایهدار شود
از هوا سر به زیر خاک نهد
هوش مصنوعی: شاخهای که از میوه پرثمر و مغذی برخوردار است، به دلیل شرایط نامساعد هوا، به زمین خم میشود.
میوه از شاخ چون کنند جدا
باز سر میکند به سوی هوا
هوش مصنوعی: میوهای که از درخت جدا میشود، دوباره به سمت آسمان میرود.
گره ز معنی تو مایهدار شوی
همچو آن شاخ پر ز بار شوی
هوش مصنوعی: اگر به معانی عمیق توجه کنی و از آن بهرهمند شوی، مانند درختی پرثمر و پربار خواهی شد.
به تواضع سری فرود آری
به کرم خاطری نگه داری
هوش مصنوعی: برای نشان دادن فروتنی، سر خود را پایین میآوری و با لطف و مهربانی به دیگران توجه میکنی.
ور نصیبی نداری از معنی
او ز تکبر همیکنی دعوی
هوش مصنوعی: اگر از حقیقت و عمق وجود چیزی نصیبی نداری، فقط به خاطر خودخواهی و تکبر، ادعای آن را میکنی.
شاخ بیبرگ و میوهات خوانم
سرکش و بیمروت دانم
هوش مصنوعی: تو را همچون شاخهای بدون برگ و میوه میدانم، که سرکشی و بیرحمی تو را نشان میدهد.
دوست نام آزمودهایم بسی
همه یارند و بار نیست کسی
هوش مصنوعی: ما دوستان زیادی داریم که فقط نامشان را میشناسیم، اما کسی وجود ندارد که به واقع یار و همراه ما باشد.
هریکی را تو دوست پنداری
دشمن است او چو پرده برداری
هوش مصنوعی: هر کسی را که به عنوان دوست تصور میکنی، ممکن است در واقع دشمنی باشد. وقتی که حقیقت او آشکار شود، به این واقعیت پی خواهید برد.
یار بیمهر جسم بیجان است
مرده کش در جهان فراوان است
هوش مصنوعی: دوست بدون محبت مثل جسمی بیروح است و در دنیا مردههای زیادی وجود دارند.
وان که او یار مهربان یابد
از آدمی در جهان نشان یابد
هوش مصنوعی: کسی که در این دنیا دوستان مهربان پیدا کند، از انسانیت نشانهای خواهد یافت.
بندگی چیست توبهکار شدن
ز آرزوها و مرد کار شدن
هوش مصنوعی: بندگی یعنی این که انسان از آرزوهای خود دست بکشد و به انجام کارهای درست و مفید بپردازد.
بندگی نیست جسم پروردن
چون بهایم به خفتن و خوردن
هوش مصنوعی: خدمت به خداوند و پرورش روحانی در زندگی، فقط در محدودیتهای مادی و دنیوی مانند خواب و غذا خلاصه نمیشود. انسان باید در جستجوی معنای عمیقتری از زندگی باشد و به رشد روحی برسد.
بندهای کاو مطیع فرمان است
ایمن از زخم تیغ سلطان است
هوش مصنوعی: کسی که به دستورات دیگران با احترام عمل میکند، از خطرات و آسیبهای ناشی از قدرت دیگران در امان است.
بنده آن کس بود که همچو قلم
باشد او را یکی زبان و قدم
هوش مصنوعی: من خواهان کسی هستم که مانند قلم، تنها یک زبان داشته باشد و در عمل نیز یکسان باشد.
مرد صحبت کسیست کز سخنش
ذوق دلها بود ز انجمنش
هوش مصنوعی: مردی که با او صحبت میکنی، کسی است که سخنانش دلها را شاد کرده و باعث لذت جمع میشود.
تلخگویان ترش پیشانی
در مجالس کنند ویرانی
هوش مصنوعی: افرادی که بدبین و تلخزبان هستند، در مجالس و دورهمیها با حرفهایشان محیط را خراب و دلگیر میکنند.
هرکه را زهد با گرانجانیست
او نه رحمانی است شیطانیست
هوش مصنوعی: هر کسی که زهد و پارساییاش با سختگیری و تلخی همراه باشد، در حقیقت رحمت و محبت را در خود ندارد و میتوان او را به شیطانی تشبیه کرد.
ناخوشان را ز اهل حق مشمار
مجلس شاه و جغد و بوتیمار
هوش مصنوعی: افرادی که در مسیر حق نیستند، نباید در جمع کسانی که در جایگاه والایی قرار دارند، مانند شاه، جغد و بوتیمار، به حساب آیند.
هرکه چون طوطی سخندان است
یا چو بلبل هزار دستان است
هوش مصنوعی: هر کسی که مانند طوطی قادر به سخن گفتن است یا مثل بلبل آهنگین و خوش صداست، در واقع دارای توانایی و هنر خاصی است.
یا چو طاووس دلنواز بود
با هنرمند همچو باز بود
هوش مصنوعی: شاید همچون طاووس دلنشین و خوشمنظره باشد، و با هنرمندانی که مانند باز هستند، همراهی کند.
لایق چشم و گوش شاه آید
یا سر دست شاه را شاید
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که چیزی که مورد توجه و پذیرش شاه قرار میگیرد، باید شایسته و در خور توجه او باشد. بنابراین، هر آنچه که در نظر شاه خوب و ارزشمند است، میتواند به عنوان نشانهای از اهمیت و قداست تلقی شود.