گنجور

شمارهٔ ۸۸

جان‌ها در آتشند که جانان همی‌رود
سیلاب خون ز دیدهٔ گریان همی‌رود
یعقوب را زیوسف خود دور می‌کنند
خاتم برون ز دست سلیمان همی‌رود
آدم وداع سایهٔ طوبی همی‌کند
خضر از کنار چشمه حیوان همی‌رود
صحرا و شهر فتنه و غوغای مردم است
تا خود چه داوری‌ست که سلطان همی‌رود
دیدی که آدمی چه کشد در وداع جان
بر ما ز هجر یار دو چندان همی‌رود
دردا که گوهری‌ست گران‌مایه صحبتش
دشوار دست داده و آسان همی‌رود
این می‌کشد مرا که درین غصه یار نیز
پر آب کرده چشم و پریشان همی‌رود
امیدوار باش درین حال ای همام
کاین جور روزگار به پایان همی‌رود
در موسم بهار کند عاقبت رجوع
حسنی که در خزان زگلستان همی‌رود

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جان‌ها در آتشند که جانان همی‌رود
سیلاب خون ز دیدهٔ گریان همی‌رود
هوش مصنوعی: جان‌ها در عذاب و رنج هستند و عشق و محبوب مورد نظر از میان آنها می‌رود. اشک و خون از چشمان گریه‌کنان جاری است.
یعقوب را زیوسف خود دور می‌کنند
خاتم برون ز دست سلیمان همی‌رود
هوش مصنوعی: یعقوب از دیدن فرزندش یوسف جدا می‌شود و در این حال، انگشتری سلیمان نیز از دستش خارج می‌شود. به نوعی بیانگر جدایی و افسوس است که در آن دوری و از دست دادن عزیزان حس می‌شود.
آدم وداع سایهٔ طوبی همی‌کند
خضر از کنار چشمه حیوان همی‌رود
هوش مصنوعی: آدم از کنار درختی خوشبو و سایه‌اش خداحافظی می‌کند و خضر نیز از کنار چشمه‌ای که به آن زندگی می‌بخشد، می‌رود.
صحرا و شهر فتنه و غوغای مردم است
تا خود چه داوری‌ست که سلطان همی‌رود
هوش مصنوعی: در این زمان، چه در دشت و چه در شهر، مردم در حالت شور و آشفتگی به سر می‌برند و این ناپایداری‌ها نشان‌دهنده‌ی اوضاع نابسامان جامعه است. در چنین شرایطی، مشخص نیست که چه کسی باید عدالت را برقرار کند، زیرا حتی حکمرانان نیز در حال گذر از این بحران به سر می‌برند.
دیدی که آدمی چه کشد در وداع جان
بر ما ز هجر یار دو چندان همی‌رود
هوش مصنوعی: آیا متوجه شدی که انسان در هنگام وداع و جدایی چه سختی‌هایی را تحمل می‌کند؟ دوری از معشوق، غم و اندوه او را دو برابر می‌کند.
دردا که گوهری‌ست گران‌مایه صحبتش
دشوار دست داده و آسان همی‌رود
هوش مصنوعی: آه، چقدر صحبت با او ارزشمند و گرانبهاست، ولی برقراری ارتباط با او دشوار است و این ارتباط به راحتی از دست می‌رود.
این می‌کشد مرا که درین غصه یار نیز
پر آب کرده چشم و پریشان همی‌رود
هوش مصنوعی: این موضوع مرا به شدت می‌آزارد که حتی محبوبم نیز از این غم ناراحت شده و چشمانش پر از اشک شده و دلش آشفته است.
امیدوار باش درین حال ای همام
کاین جور روزگار به پایان همی‌رود
هوش مصنوعی: امید داشته باش که این وضعیت سخت و ناخوشایند نیز به پایان خواهد رسید.
در موسم بهار کند عاقبت رجوع
حسنی که در خزان زگلستان همی‌رود
هوش مصنوعی: در فصل بهار، سرانجام زیبایی و خوبی‌ای که در پاییز از گلستان رفته بود، بازمی‌گردد.

حاشیه ها

1400/04/22 20:06
کاربر سیستمی

تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده

تغییر مصرع ۱ از «جان ها در آتشند که جانان همی رود» به «جان‌ها در آتشند که جانان همی‌رود»

تغییر مصرع ۲ از «سیلاب خون ز دیدهٔ گریان همی رود» به «سیلاب خون ز دیدهٔ گریان همی‌رود»

تغییر مصرع ۳ از «یعقوب را زیوسف خود دور می کنند» به «یعقوب را زیوسف خود دور می‌کنند»

تغییر مصرع ۴ از «خاتم برون ز دست سلیمان همی رود» به «خاتم برون ز دست سلیمان همی‌رود»

تغییر مصرع ۵ از «آدم وداع سایهٔ طوبی همی کند» به «آدم وداع سایهٔ طوبی همی‌کند»

تغییر مصرع ۶ از «خضر از کنار چشمه حیوان همی رود» به «خضر از کنار چشمه حیوان همی‌رود»

تغییر مصرع ۸ از «تا خود چه داوری ست که سلطان همی رود» به «تا خود چه داوری‌ست که سلطان همی‌رود»

تغییر مصرع ۱۰ از «بر ما ز هجر یار دو چندان همی رود» به «بر ما ز هجر یار دو چندان همی‌رود»

تغییر مصرع ۱۱ از «دردا که گوهری ست گران مایه صحبتش» به «دردا که گوهری‌ست گران‌مایه صحبتش»

تغییر مصرع ۱۲ از «دشوار دست داده و آسان همی رود» به «دشوار دست داده و آسان همی‌رود»

تغییر مصرع ۱۳ از «این می کشد مرا که درین غصه یار نیز» به «این می‌کشد مرا که درین غصه یار نیز»

تغییر مصرع ۱۴ از «پر آب کرده چشم و پریشان همی رود» به «پر آب کرده چشم و پریشان همی‌رود»

تغییر مصرع ۱۵ از «امیدوار باش درین حاله ای همام» به «امیدوار باش درین حال ای همام»

تغییر مصرع ۱۶ از «کاین جور روزگار به پایان می رود» به «کاین جور روزگار به پایان همی‌رود»

تغییر مصرع ۱۸ از «حسنی که در خزان زگلستان همی رود» به «حسنی که در خزان زگلستان همی‌رود»