اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زینهار ای دل گرت با عشق پیوندی بود
غیرتت باید که بر پای هوا بندی بود
هوش مصنوعی: ای دل، اگر به عشق وابستهای، باید غیرت و شجاعتت را در برابر خواستهها و آرزوهایت حفظ کنی.
حسن روزافزون طلب، جاوید با وی عشق باز
حسن خوبان مجازی تازه یک چندی بود
هوش مصنوعی: در این بیت، به زیبایی و جاذبههایی اشاره شده است که به مرور زمان افزایش مییابند. این جاذبهها جاودانی هستند و در کنار آن، عشق به زیباییهای ظاهری و موقتی نیز به مدت کوتاهی وجود دارد. در واقع، بزرگترین زیباییها و عشقهای واقعی فراتر از ظواهری هستند که به سرعت از بین میروند.
اهل دل را گر بود میلی به صورتهای خوب
عشق نتوان گفتن آن را لیک مانندی بود
هوش مصنوعی: اگر دل اهل عشق به زیباییهای ظاهری متمایل باشد، نمیتوان گفت که این عشق واقعی است، بلکه باید آن را به نوعی مشابهت تشبیه کرد.
منزل حسن است چشم و زلف و خال دلبران
عشق را با منزل معشوق پیوندی بود
هوش مصنوعی: چشم و مو و خال معشوق، محل زیبایی و خوبرویی است و این زیباییها به معشوق ارتباطی نزدیک دارند.
جان ما در حسن فانی شد کجا یابند باز
در میان چشمهٔ حیوان اگر قندی بود
هوش مصنوعی: جان ما در زیبایی نابود شد، حالا کجا میتوانند دوباره آن را در چشمهٔ زندگی پیدا کنند اگر مانند قند باشد.
در میان عشق و جان چون صحبتی آمد پدید
شرح نتوان داد کایشان را چه فرزندی بود
هوش مصنوعی: وقتی در عشق و زندگی، گفتوگویی پیدا میشود، نمیتوان به راحتی توضیح داد که این احساس چه نتیجهای داشته است.
جان شیرینم نباید جز برای مهر دوست
بر همام او را به مهر خویش سوگندی بود
هوش مصنوعی: جان شیرینم نباید جز برای عشق و محبت دوست فدای کسی دیگر شود، و من باید در محبت او بهطور جدی و با تمام وجودم قسم بخورم.
حاشیه ها
بیت ماقبل آخر: دادگایشان -> داد کایشان.
1400/04/22 20:06
کاربر سیستمی
تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبانزاده
تغییر مصرع ۳ از «حسن روزافزون طلب جاوید باوی عشق باز» به «حسن روزافزون طلب، جاوید با وی عشق باز»
تغییر مصرع ۵ از «اهل دل راگر بود میلی به صورت های خوب» به «اهل دل را گر بود میلی به صورتهای خوب»
تغییر مصرع ۶ از «عشق نتوان گفتن آن را لیک ما نندی بود» به «عشق نتوان گفتن آن را لیک مانندی بود»
تغییر مصرع ۷ از «منزل حسن است چشم وزلف و خال دلبران» به «منزل حسن است چشم و زلف و خال دلبران»
تغییر مصرع ۹ از «جان ما در حسن فانی شد کجا پابند باز» به «جان ما در حسن فانی شد کجا یابند باز»
تغییر مصرع ۱۲ از «شرح نتوان دادگایشان را چه فرزندی بود» به «شرح نتوان داد کایشان را چه فرزندی بود»
تغییر مصرع ۱۴ از «برهمام او را به مهر خویش سوگندی بود» به «بر همام او را به مهر خویش سوگندی بود»