گنجور

شمارهٔ ۸۴

آن را که حسن و شکل و شمایل چنین بود
چندان که ناز بیش کند نازنین بود
وقتی در آب و آینه می‌بین جمال خویش
کز روزگار حاصل عمرت همین بود
با خود نشین و همدم و هم‌راز خویش باش
حیف آیدم که با تو کسی همنشین بود
ای دوست آن خیال جوانی بود نه عشق
هر دوستی که تا نفس واپسین بود
روزی که زین جهان به جهان دگر شوم
در جان من خیال تو نقش نگین بود
هر جا که می‌روی قدمی باز پس نگر
سرها ببین که بر سر روی زمین بود
بر آدمی ملایکه انکار کرده‌اند
معلومشان نبود که انسان چنین بود
کاغذ ز شرم پاره شود بشکند قلم
گر صورتت برابر نقاش چین بود
چون از لبت همام حدیثی کند تمام
ز آب حیات بر سخنش آفرین بود

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن را که حسن و شکل و شمایل چنین بود
چندان که ناز بیش کند نازنین بود
هوش مصنوعی: کسی که چنین زیبایی و جذابیتی دارد، هر چقدر هم که ناز کند، باز هم نازنین و دوست‌داشتنی است.
وقتی در آب و آینه می‌بین جمال خویش
کز روزگار حاصل عمرت همین بود
هوش مصنوعی: وقتی به خودت در آب و آینه نگاه می‌کنی، متوجه می‌شوی که آنچه از دوران زندگی‌ات به جا مانده، همین تصویر است.
با خود نشین و همدم و هم‌راز خویش باش
حیف آیدم که با تو کسی همنشین بود
هوش مصنوعی: با خودت تنها بمان و همصحبت خودت باش، چرا که جای تأسف است که کسی دیگری با تو نشسته باشد.
ای دوست آن خیال جوانی بود نه عشق
هر دوستی که تا نفس واپسین بود
هوش مصنوعی: ای دوست، آنچه تو به عنوان عشق جوانی در نظر داری، در واقع فقط یک خیال بود. این احساس در واقع به یک دوستی معمولی تبدیل شده که تا آخر عمر ادامه دارد.
روزی که زین جهان به جهان دگر شوم
در جان من خیال تو نقش نگین بود
هوش مصنوعی: روزی که از این دنیا به دنیای دیگر بروم، در دل من یاد تو مانند نگینی بی‌نظیر خواهد درخشید.
هر جا که می‌روی قدمی باز پس نگر
سرها ببین که بر سر روی زمین بود
هوش مصنوعی: هر جا که می‌روی، گاهی به عقب نگاه کن و ببین که سرها به زمین افتاده‌اند.
بر آدمی ملایکه انکار کرده‌اند
معلومشان نبود که انسان چنین بود
هوش مصنوعی: فرشتگان به انسان شک و تردید داشتند و نمی‌دانستند که او دارای چنین ویژگی‌ها و قابلیت‌هایی است.
کاغذ ز شرم پاره شود بشکند قلم
گر صورتت برابر نقاش چین بود
هوش مصنوعی: اگر چهره‌ات همچون نقاشی‌های چین بود، کاغذ از شرم پاره می‌شود و قلم نیز می‌شکند.
چون از لبت همام حدیثی کند تمام
ز آب حیات بر سخنش آفرین بود
هوش مصنوعی: وقتی از لبت سخنی گفته می‌شود که زیبا و کامل باشد، دقیقا مانند آب حیات است و باید بر آن ستایش کرد.

حاشیه ها

1400/04/22 20:06
کاربر سیستمی

تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده

تغییر مصرع ۳ از «وقتی در آب و آینه می بین جمال خویش» به «وقتی در آب و آینه می‌بین جمال خویش»

تغییر مصرع ۵ از «با خود نشین و همدم و همراز خویش باش» به «با خود نشین و همدم و هم‌راز خویش باش»

تغییر مصرع ۱۱ از «هر جا که میروی قدمی باز پس نگر» به «هر جا که می‌روی قدمی باز پس نگر»

تغییر مصرع ۱۳ از «بر آدمی ملایکه انکار کرده اند» به «بر آدمی ملایکه انکار کرده‌اند»

تغییر مصرع ۱۶ از «کز دور تک برابر نقاش چین بود» به «گر صورتت برابر نقاش چین بود»

تغییر مصرع ۱۸ از «زاب حیات بر سخنش آفرین بود» به «ز آب حیات بر سخنش آفرین بود»