گنجور

شمارهٔ ۷

مکن ای دوست ملامت من سودایی را
که تو روزی نکشیدی غم تنهایی را
صبرم از دوست مفرمای که هرگز با هم
اتفاقی نبود عشق و شکیبایی را
مطلب دانش از آن کس که بر آب دیده
شسته باشد ورق دفتر دانایی را
دیده خون گشت ز دیدار نگارم محروم
بهر خوبان بکشم منت بینایی را
ننگرد مردم چشمم به جمالی دیگر
کاعتباری نبود مردم هر جایی را
گر زبانم نکند یاد تو خاموشی به
عاشقم بهر سخن‌های تو گویایی را
آفریده‌ست تو را بهر بهشت آرایی
چون گل و لاله و نرگس چمن آرایی را
روی‌ها را همه دارند ز زیبایی دوست
دوست دارم سبب روی تو زیبایی را
چون نظر کرد به چشم و سر زلف تو همام
یافت مستی و پریشانی و شیدایی را

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مکن ای دوست ملامت من سودایی را
که تو روزی نکشیدی غم تنهایی را
هوش مصنوعی: دوست من، بر من که دلم پر از آرزوهاست، خرده نگیرید؛ زیرا تو هرگز طعم غم تنهایی را تجربه نکرده‌ای.
صبرم از دوست مفرمای که هرگز با هم
اتفاقی نبود عشق و شکیبایی را
هوش مصنوعی: از نهان‌نامه‌های دل برمی‌آید که از طرفداریم صبر نکن، چون هرگز عشق و شکیبایی به یکدیگر نرسیده‌اند.
مطلب دانش از آن کس که بر آب دیده
شسته باشد ورق دفتر دانایی را
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که تنها کسی می‌تواند به درستی به دانش و حقیقت دست یابد که تجربیات و واقعیت‌های زندگی را به خوبی درک کرده و دریافته باشد. به عبارت دیگر، فردی که با چالش‌ها و شرایط مختلف زندگی روبه‌رو شده و از آنها آموخته، می‌تواند به فهم عمیق‌تری از علم و دانایی دست یابد.
دیده خون گشت ز دیدار نگارم محروم
بهر خوبان بکشم منت بینایی را
هوش مصنوعی: چشمم از دیدن محبوبم محروم شد و به همین خاطر، برای زیبا رویان حاضر، افتخار بینایی‌ام را فدای عشقشان می‌کنم.
ننگرد مردم چشمم به جمالی دیگر
کاعتباری نبود مردم هر جایی را
هوش مصنوعی: چشمم به زیبایی دیگری نمی‌نگرد، زیرا هیچ ارزشی در نگاه به مردم از هر جایی وجود ندارد.
گر زبانم نکند یاد تو خاموشی به
عاشقم بهر سخن‌های تو گویایی را
هوش مصنوعی: اگر زبانم نتواند به خاطر تو خاموش بماند، برای من عشق تو همین کافی است که در سخن‌هایت روشنی و بیان واضح وجود دارد.
آفریده‌ست تو را بهر بهشت آرایی
چون گل و لاله و نرگس چمن آرایی را
هوش مصنوعی: تو را به عنوان زیبایی بهشتی خلق کرده‌اند، مانند گل و لاله و نرگس که زیبایی‌های چمن را می‌آرایند.
روی‌ها را همه دارند ز زیبایی دوست
دوست دارم سبب روی تو زیبایی را
هوش مصنوعی: همه‌چیز به خاطر زیبایی دوست مورد محبت قرار می‌گیرد، اما من زیبایی تو را بیشتر از بقیه دوست دارم.
چون نظر کرد به چشم و سر زلف تو همام
یافت مستی و پریشانی و شیدایی را
هوش مصنوعی: وقتی که به چشمان تو و موهای زیبا و آشفته‌ات نگاه کرد، حالتی از مستی، بی‌نظمی و شیدایی را احساس کرد.

حاشیه ها

1399/02/02 23:05
علی حصاری

بیت پایان {یافت} درست مینماید

1400/04/22 20:06
کاربر سیستمی

تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده

تغییر مصرع ۳ از «صبرم از دوست مفرمایی که هرگز با هم» به «صبرم از دوست مفرمای که هرگز با هم»

تغییر مصرع ۱۰ از «کاعتباری نبود مردم هرجایی را» به «کاعتباری نبود مردم هر جایی را»

تغییر مصرع ۱۲ از «عاشقم بهر سخنهای تو گویایی را» به «عاشقم بهر سخن‌های تو گویایی را»

تغییر مصرع ۱۳ از «آفریده ست تو را بهر بهشت آرایی» به «آفریده‌ست تو را بهر بهشت آرایی»

تغییر مصرع ۱۵ از «روی ها را همه دارند ز زیبایی دوست» به «روی‌ها را همه دارند ز زیبایی دوست»

تغییر مصرع ۱۸ از «بافت مستی و پریشانی و شیدایی را» به «یافت مستی و پریشانی و شیدایی را»