اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
میان ما و شما بود پیش از آن پیوند
که جان علوی ما شد در این قفس در بند
هوش مصنوعی: این عبارت به رابطهای عمیق و روحانی اشاره دارد که وجود داشته است. قبل از اینکه ما به همدیگر پیوسته باشیم، یک ارتباط معنوی میان ما برقرار بوده است. این ارتباط به مانند جان علوی ماست که در این قفس (بدن) گرفتار شده است. به عبارتی، روح ما از قبل با یکدیگر مرتبط بوده و حالا در این دنیا و در این قالب فیزیکی در کنار هم هستیم.
بجز دهان لطیفت که با نسیم گل است
ندید دیده مردم گلابدان از قند
هوش مصنوعی: غیر از لبهای نازک و زیبات، که مانند نسیم عطر گل است، من هیچ چیز دیگری را که به مانند ظروف عطر از قند شیرین باشد، در دیدههای مردم ندیدهام.
لب خوشت که فدا باد آب حیوانش
نداد آبم و در جانم آتشی افکند
هوش مصنوعی: لبهای زیبا و دلربای تو باعث میشود که جانم فدای آنها شود، اما تو به من آبی محبت نرساندی و تنها با نگاهت آتش عشق را در وجودم روشن کردی.
چگونه از ملک انسان شریفتر نبود
که ز آدمی چو تو پیدا همیشود فرزند
هوش مصنوعی: چطور ممکن است که در سراسر جهان، موجودی با ارزشتر از انسان وجود نداشته باشد وقتی که از آدمی مانند تو، فرزندی به وجود میآید؟
ز ذوق بیخبر است آن که میکند تشبیه
رخت به چشمهٔ خورشید و قد به سرو بلند
هوش مصنوعی: کسی که زیبایی تو را به چشمهٔ خورشید و قامتت را به سرو بلند تشبیه میکند، از شور و شوق واقعی بیخبر است.
از آب و خاک نیاید کسی بدین خوبی
در آن جهان مگر از روح صورتی سازند
هوش مصنوعی: هیچکس از آب و خاک به این زیبایی به آن جهان نمیرود، مگر اینکه روحی را تبدیل به یک شکل زیبا کنند.
بگو که چاره من چیست از مشاهدهات
به حسن هیچ کسی چون نمیشود خرسند
هوش مصنوعی: بگو ببینم چه راهی دارم، وقتی که زیبایی تو هیچ کس را مانند تو راضی نمیکند.
اگر چه غیرتم آید میان شهر برآی
زبان هر که مرا پند میدهد دربند
هوش مصنوعی: هرچند که غیرت من به من میگوید در میان شهر بایستم و جلوی زبان کسانی که نصیحت میکنند بایستم، اما خودم را محدود میکنم.
همام چون که سلامت کند ملول مشو
گرش جواب نگویی به زیر لب میخند
هوش مصنوعی: زمانی که همام به تو سلام میکند، ناراحت نشو، حتی اگر پاسخ او را ندهی، در دل میتوانی به او بخندی.
حاشیه ها
1400/04/22 20:06
کاربر سیستمی
تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبانزاده
تغییر مصرع ۲ از «که جان علوی ما شد درین قفس در بند» به «که جان علوی ما شد در این قفس در بند»
تغییر مصرع ۴ از «ندید دیده مردم گلابدان از قند» به «ندید دیده مردم گلابدان از قند»
تغییر مصرع ۷ از «چگونه از ملک انسان شریفتر نبود» به «چگونه از ملک انسان شریفتر نبود»
تغییر مصرع ۸ از «که ز آدمی چو تو پیدا می شود فرزند» به «که ز آدمی چو تو پیدا همیشود فرزند»
تغییر مصرع ۹ از «از ذوق بی خبر است آن که می کند تشبیه» به «ز ذوق بیخبر است آن که میکند تشبیه»
تغییر مصرع ۱۳ از «بگو که چاره من چیست از مشاهده ات» به «بگو که چاره من چیست از مشاهدهات»
تغییر مصرع ۱۴ از «به حسن هیچ کسی چون نمی شود خرسند» به «به حسن هیچ کسی چون نمیشود خرسند»
تغییر مصرع ۱۵ از «اگر چه غیر تم آید میان شهر برای» به «اگر چه غیرتم آید میان شهر برآی»
تغییر مصرع ۱۶ از «زبان هر که مرا پند می دهد در بند» به «زبان هر که مرا پند میدهد دربند»
تغییر مصرع ۱۸ از «گرش جواب نگویی به زیر لب میخند» به «گرش جواب نگویی به زیر لب میخند»