گنجور

شمارهٔ ۶۵

برو ای زاهد مغرور و مده ما را پند
عاشقان را به خدا بخش ملامت تا چند
من دیوانه ز زنجیر نمی‌اندیشم
که کشیده‌ست مرا زلف مسلسل در بند
خسروان از پی نخجیر دوانند ولی
صید خوبان به دل خویش درآید به کمند
نه چنان واله آن صورت و بالا شده‌ام
که مرا با دگری مهر بود یا پیوند
گل رویت مگر از باغ بهشت آوردند
که به گلزار گلی نیست به رویت مانند
گر بود پرورش نیشکر از آب حیات
هم نسازند از آن چون لب شیرین تو قند
کردم اندیشه بدین حسن و لطافت که تویی
دگر از مادر ایتام نزاید فرزند
از تو نشکیبم و آرام نگیرم نفسی
عاشق آن است که از دوست نباشد خرسند
می‌دمد بوی خوشت هر نفس از شعر همام
لاجرم ولوله‌ای در همه آفاق افکند

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

برو ای زاهد مغرور و مده ما را پند
عاشقان را به خدا بخش ملامت تا چند
هوش مصنوعی: ای زاهد فریب‌خورده، برو و ما را نصیحت نکن. عاشقان را به خدا واگذار، اینکه چقدر ملامت کنیم را بگذاریم به کنار.
من دیوانه ز زنجیر نمی‌اندیشم
که کشیده‌ست مرا زلف مسلسل در بند
هوش مصنوعی: من به زنجیر فکر نمی‌کنم؛ چون زلف‌های در هم پیچیده‌ات مرا در بند کرده‌اند و دیوانه‌ام کرده‌اند.
خسروان از پی نخجیر دوانند ولی
صید خوبان به دل خویش درآید به کمند
هوش مصنوعی: پادشاهان برای شکار به دنبال شکارهای خوب می‌دوند، اما حقیقت این است که زیبایی و دلربایی در دل خودشان جای می‌گیرد و آن را به خاطر می‌سپارند.
نه چنان واله آن صورت و بالا شده‌ام
که مرا با دگری مهر بود یا پیوند
هوش مصنوعی: به قدری مجذوب و مسحور آن چهره و زیبایی‌اش هستم که نمی‌توانم به کسی دیگر علاقه‌مند باشم یا با او ارتباطی برقرار کنم.
گل رویت مگر از باغ بهشت آوردند
که به گلزار گلی نیست به رویت مانند
هوش مصنوعی: آیا امکان دارد که گل زیبای تو را از باغ بهشت آورده باشند؟ زیرا در هیچ گلی از گلزار نمی‌توان همتای تو را یافت.
گر بود پرورش نیشکر از آب حیات
هم نسازند از آن چون لب شیرین تو قند
هوش مصنوعی: اگر نیشکر با آب حیات پرورش یابد، باز هم نمی‌تواند شیرینی و لذت لب‌های شیرین تو را به وجود آورد.
کردم اندیشه بدین حسن و لطافت که تویی
دگر از مادر ایتام نزاید فرزند
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و لطافتی که داری، بر این باورم که هیچ کس دیگری نمی‌تواند فرزندی همچون تو را به دنیا آورد.
از تو نشکیبم و آرام نگیرم نفسی
عاشق آن است که از دوست نباشد خرسند
هوش مصنوعی: عشق واقعی آن است که حتی در سختی‌ها و مشکلات، انسان از عشق خود دلخور نباشد و همچنان به دوستش فکر کند. من از تو دوری می‌کنم و آرامش نمی‌یابم، چون عاشق به وجود دوستش وابسته است و نباید در این احساس، خرسند باشد.
می‌دمد بوی خوشت هر نفس از شعر همام
لاجرم ولوله‌ای در همه آفاق افکند
هوش مصنوعی: عطر خوش کلامت با هر نسیم و نفسی منتشر می‌شود و به طبع آن، شور و هیجانی در تمام دنیا به وجود می‌آورد.

حاشیه ها

1400/04/22 20:06
کاربر سیستمی

تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده

تغییر مصرع ۳ از «من دیوانه ز زنجیر نمی اندیشم» به «من دیوانه ز زنجیر نمی‌اندیشم»

تغییر مصرع ۴ از «که کشیده ست مرا زلف مسلسل در بند» به «که کشیده‌ست مرا زلف مسلسل در بند»

تغییر مصرع ۶ از «صیدخوبان به دل خویش در آید به کمند» به «صید خوبان به دل خویش درآید به کمند»

تغییر مصرع ۷ از «نه چنان واله آن صورت و بالا شده ام» به «نه چنان واله آن صورت و بالا شده‌ام»

تغییر مصرع ۸ از «که مرا با دگری مهر بود با پیوند» به «که مرا با دگری مهر بود یا پیوند»

تغییر مصرع ۱۷ از «میدهد بوی خوشت هر نفس از شعرهمام» به «می‌دمد بوی خوشت هر نفس از شعر همام»

تغییر مصرع ۱۸ از «لاجرم ولوله یی در همه آفاق افکند» به «لاجرم ولوله‌ای در همه آفاق افکند»