گنجور

شمارهٔ ۶۰

چو رخسارت گل رنگین نباشد
شکر چون لعل تو شیرین نباشد
بدیدم عارض و روی تو گفتم
بدین خوبی گل و نسرین نباشد
نهان داری میان لعل پروین
به لعل اندر نهان پروین نباشد
وفا می‌کن به رغم خوب رویان
که خوبان را وفا آیین نباشد
مکن جور و جفا بر ما از این بیش
جفا بر عاشقان چندین نباشد
اگر چه عاشقان بسیار داری
ولی چون من یکی مسکین نباشد
مرا ای خسرو خوبان چو فرهاد
نصیبی زان لب شیرین نباشد
سری را کآستانت گشت بالین
دگر او را سر بالین نباشد
مرا روزی به دست آید شب وصل
ولیکن چون شب دوشین نباشد
کسی کاو جز به وصلت شادمان نیست
چرا در هجر تو غمگین نباشد
همام اندر غزل دُر می‌چکاند
ز تو باری کم از تحسین نباشد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو رخسارت گل رنگین نباشد
شکر چون لعل تو شیرین نباشد
هوش مصنوعی: اگر چهره‌ات به رنگ گل نباشد، پس شکر هم مانند لعل تو شیرین نخواهد بود.
بدیدم عارض و روی تو گفتم
بدین خوبی گل و نسرین نباشد
هوش مصنوعی: وقتی که چهره و زیبایی تو را دیدم، به خودم گفتم که هیچ گل یا نسرینی به این زیبایی وجود ندارد.
نهان داری میان لعل پروین
به لعل اندر نهان پروین نباشد
هوش مصنوعی: پنهان داشتن چیزی در میان زیبایی‌های پروین، مانند این است که در خود پروین زیبایی‌ای وجود نداشته باشد.
وفا می‌کن به رغم خوب رویان
که خوبان را وفا آیین نباشد
هوش مصنوعی: به دیگران وفادار باش، حتی اگر آنان به تو وفاداری نکنند، زیرا زیبایی و نیکویی معمولاً به وفاداری پایبند نیستند.
مکن جور و جفا بر ما از این بیش
جفا بر عاشقان چندین نباشد
هوش مصنوعی: لطفاً بیشتر از این بر ما ظلم و ستم نکن. بر عاشقان، این همه بی‌رحمی جایز نیست.
اگر چه عاشقان بسیار داری
ولی چون من یکی مسکین نباشد
هوش مصنوعی: اگرچه تو عاشقان زیادی داری، اما کسی مانند من که این‌قدر زار و ناتوان باشد، در میان آن‌ها نیست.
مرا ای خسرو خوبان چو فرهاد
نصیبی زان لب شیرین نباشد
هوش مصنوعی: ای خسرو زیبا، اگر من هم مانند فرهاد نمی‌توانم از آن لب شیرین بهره‌مند شوم، چه فایده‌ای دارد؟
سری را کآستانت گشت بالین
دگر او را سر بالین نباشد
هوش مصنوعی: سری که بر درگاه تو قرار گرفته و آرامش می‌گیرد، دیگر نمی‌تواند بر جایی دیگر آرام یابد.
مرا روزی به دست آید شب وصل
ولیکن چون شب دوشین نباشد
هوش مصنوعی: روزی به من می‌رسد که به وصال تو می‌رساند، اما باید بدانم که آیا آن شب مانند شب گذشته نخواهد بود؟
کسی کاو جز به وصلت شادمان نیست
چرا در هجر تو غمگین نباشد
هوش مصنوعی: هیچ کس نیست که بدون رسیدن به تو خوشحال باشد، پس چرا در دوری تو غمگین نباشد؟
همام اندر غزل دُر می‌چکاند
ز تو باری کم از تحسین نباشد
هوش مصنوعی: همام در غزل به زیبایی و نبوغ تو بسیار می‌بالد، و قطعاً از تحسین کردن تو کم نخواهد گذاشت.

حاشیه ها

1400/04/22 20:06
کاربر سیستمی

تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده

تغییر مصرع ۶ از «به لعل اندر نان پروین نباشد» به «به لعل اندر نهان پروین نباشد»

تغییر مصرع ۷ از «وفا می کن به رغم خوب رویان» به «وفا می‌کن به رغم خوب رویان»

تغییر مصرع ۹ از «مکن جور و جفا برما ازین بیش» به «مکن جور و جفا بر ما از این بیش»

تغییر مصرع ۱۵ از «سری را کاستانت گشت بالین» به «سری را کآستانت گشت بالین»

تغییر مصرع ۱۹ از «کسی کا جز به وصلت شادمان نیست» به «کسی کاو جز به وصلت شادمان نیست»

تغییر مصرع ۲۱ از «همام اندر غزل در می چکاند» به «همام اندر غزل دُر می‌چکاند»