گنجور

شمارهٔ ۵۸

دردمندان را ز بوی دوست درمان می‌رسد
مژدۀ فرزند پیش پیر کنعان می‌رسد
یوسف کنعانی از زندان همی‌یابد خلاص
خاتم دولت به انگشت سلیمان می‌رسد
خضر را نور الهی رهنمایی می‌کند
کز میان تیرگی بر آب حیوان می‌رسد
امن و راحت در میان ملک پیدا می‌شود
سایهٔ کیخسرو فرخ به ایران می‌رسد
چشم روشن می‌شود چون صبح دولت می‌دمد
این شب تاریک ظلمانی به پایان می‌رسد
می‌درفشد ابر و می‌گوید زمین مرده را
تازه و سیراب خواهی شد که باران می‌رسد
بلبلان را باد نوروزی بشارت می‌دهد
کز ره یک ساله گل سوی گلستان می‌رسد
می‌رساند عاشقان را باد پیغامی ز دوست
وه که زان همدم چه راحت‌ها به ایشان می‌رسد
همچو سلطانِ نبوّت را ز انفاس اویس
جان ما را راحتی از بوی جانان می‌رسد
این نسیم خوش نفس و آسایش جان همام
از غبار منزل او عنبرافشان می‌رسد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دردمندان را ز بوی دوست درمان می‌رسد
مژدۀ فرزند پیش پیر کنعان می‌رسد
هوش مصنوعی: افراد دچار درد و رنج از عطر دوست، آرامش و درمان می‌گیرند. خبر خوش و شادی با رسیدن فرزند، به شخص سالخورده در سرزمین کنعان می‌رسد.
یوسف کنعانی از زندان همی‌یابد خلاص
خاتم دولت به انگشت سلیمان می‌رسد
هوش مصنوعی: یوسف کنعانی، پس از مدت‌ها گرفتار بودن در زندان، بالاخره آزاد می‌شود. در ادامه، نشان و نشانه‌ی قدرت و حکمرانی به انگشت سلیمان یعنی پادشاهی بزرگ و با نفوذ می‌رسد.
خضر را نور الهی رهنمایی می‌کند
کز میان تیرگی بر آب حیوان می‌رسد
هوش مصنوعی: خضر با نور الهی هدایت می‌شود تا از دل تاریکی‌ها به آب حیات دست یابد.
امن و راحت در میان ملک پیدا می‌شود
سایهٔ کیخسرو فرخ به ایران می‌رسد
هوش مصنوعی: در سرزمین ایران، آرامش و امنیت تنها زمانی به وجود می‌آید که سایه شاه کیخسرو بر آن بخشد.
چشم روشن می‌شود چون صبح دولت می‌دمد
این شب تاریک ظلمانی به پایان می‌رسد
هوش مصنوعی: چشم‌ها روشن می‌شود و دل شاد می‌گردد، زیرا صبحی که نشانه‌ی برکت و خیر است، فرا می‌رسد. این شب تاریک و ظلمانی به زودی به اتمام خواهد رسید.
می‌درفشد ابر و می‌گوید زمین مرده را
تازه و سیراب خواهی شد که باران می‌رسد
هوش مصنوعی: ابرها در حال رعد و برق هستند و به زمین می‌گویند که تو که مرده و بی‌روح شده‌ای، در آینده به زودی تازه و سیراب خواهی شد زیرا باران در راه است.
بلبلان را باد نوروزی بشارت می‌دهد
کز ره یک ساله گل سوی گلستان می‌رسد
هوش مصنوعی: پرندگان خوش‌فطرت با آمدن خوشه‌های بهاری خبر می‌دهند که پس از گذشت یک سال، گل‌ها به باغ و گلستان می‌رسند.
می‌رساند عاشقان را باد پیغامی ز دوست
وه که زان همدم چه راحت‌ها به ایشان می‌رسد
هوش مصنوعی: باد خبر و پیامی از محبوب به عاشقان می‌آورد و نشان می‌دهد که چه آسودگی و خوشحالی از آن رفیق و همدم به آنها می‌رسد.
همچو سلطانِ نبوّت را ز انفاس اویس
جان ما را راحتی از بوی جانان می‌رسد
هوش مصنوعی: نفس اویس به ما آرامش و راحتی می‌بخشد، مانند سلطان نبوت که از وجودش بویی خوش و دلپذیر به مشام می‌رسد.
این نسیم خوش نفس و آسایش جان همام
از غبار منزل او عنبرافشان می‌رسد
هوش مصنوعی: این نسیم دل‌انگیز و آرامش‌بخش که جان را شاداب می‌کند، از آلودگی‌های خانه او عبور کرده و به ما می‌رسد.

خوانش ها

شمارهٔ ۵۸ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1399/07/19 06:10
عدنان العصفور

چه کشیده اند پارسیان از دست ترکان غ. و مغول که اینگونه میسرایند

امن و راحت در میان ملک پیدا می شود
سایه کیخسرو فرخ به ایران می رسد
چشم روشن می شود چون صبح دولت می دمد
این شب تاریک ظلمانی به پایان می رسد
می در فشد ابر و می گوید زمین مرده را
تازه و سیراب خواهی شد که باران می رسد
من نمیدانم انان که اذرپادگان را ترکی میناممند بتتث

1400/04/22 20:06
کاربر سیستمی

تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده

تغییر مصرع ۱ از «دردمندان را ز بوی دوست درمان می رسد» به «دردمندان را ز بوی دوست درمان می‌رسد»

تغییر مصرع ۲ از «مژده فرزند پیش پیر کنعان می رسد» به «مژدۀ فرزند پیش پیر کنعان می‌رسد»

تغییر مصرع ۳ از «یوسف کنعانی از زندان همی یابد خلاص» به «یوسف کنعانی از زندان همی‌یابد خلاص»

تغییر مصرع ۴ از «خاتم دولت به انگشت سلیمان می رسد» به «خاتم دولت به انگشت سلیمان می‌رسد»

تغییر مصرع ۵ از «خضر را نور الهی ره نمایی می کند» به «خضر را نور الهی رهنمایی می‌کند»

تغییر مصرع ۶ از «کز میان تیرگی بر آب حیوان می رسد» به «کز میان تیرگی بر آب حیوان می‌رسد»

تغییر مصرع ۷ از «امن و راحت در میان ملک پیدا می شود» به «امن و راحت در میان ملک پیدا می‌شود»

تغییر مصرع ۸ از «سایه کیخسرو فرخ به ایران می رسد» به «سایه کیخسرو فرخ به ایران می‌رسد»

تغییر مصرع ۹ از «چشم روشن می شود چون صبح دولت می دمد» به «چشم روشن می‌شود چون صبح دولت می‌دمد»

تغییر مصرع ۱۰ از «این شب تاریک ظلمانی به پایان می رسد» به «این شب تاریک ظلمانی به پایان می‌رسد»

تغییر مصرع ۱۱ از «می در فشد ابر و می گوید زمین مرده را» به «می‌درفشد ابر و می‌گوید زمین مرده را»

تغییر مصرع ۱۲ از «تازه و سیراب خواهی شد که باران می رسد» به «تازه و سیراب خواهی شد که باران می‌رسد»

تغییر مصرع ۱۳ از «بلبلان را باد نوروزی بشارت میدهد» به «بلبلان را باد نوروزی بشارت می‌دهد»

تغییر مصرع ۱۴ از «کز ره یک ساله گل سوی گلستان می رسد» به «کز ره یک ساله گل سوی گلستان می‌رسد»

تغییر مصرع ۱۵ از «می رساند عاشقان را باد پیغامی ز دوست» به «می‌رساند عاشقان را باد پیغامی ز دوست»

تغییر مصرع ۱۶ از «وه که زان همدم چوراحتها به ایشان می رسد» به «وه که زان همدم چه راحت‌ها به ایشان می‌رسد»

تغییر مصرع ۱۸ از «جان ما را راحتی از بوی جانان می رسد» به «جان ما را راحتی از بوی جانان می‌رسد»

تغییر مصرع ۱۹ از «این نسیم خوش نفس و اسایش جان همام» به «این نسیم خوش نفس و آسایش جان همام»

تغییر مصرع ۲۰ از «از غبار منزل او عنبر افشان می رسد» به «از غبار منزل او عنبرافشان می‌رسد»