گنجور

شمارهٔ ۵۵

روی زیبا چون تماشا را به گلزار آورد
شاخ گل را شرم بادا گر گلی بار آورد
گر صبا از زلف او بویی به سوی چین برد
مشک را در نافۀ آهو به ز نهار آورد
کار، بوی زلف او دارد که هنگام صبوح
عاشقان را بی سماع و باده در کار آورد
گر بیفشاند سر زلف پریشان صبحگاه
باد پیش عاشقان عنبر به خروار آورد
ور نگارد صورتش نقاش در بتخانه‌ای
هربتی نزدیک رویش سجده صد بار آورد
سوی زلفش می‌فرستادم صبا را تا مگر
پیش ما پیغامی از دل‌های افگار آورد
نی خیال است این صبا گر بگذرد بر زلف او
حلقه زلفش صبا را هم گرفتار آورد
چشم مستش تا کند بنیاد عقل و دین خراب
زاهدان را مست و لا یعقل به بازار آورد
گر همام از چشم مستش بی‌خبر گردد رواست
چشم مستش بیخودی در عقل هشیار آورد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روی زیبا چون تماشا را به گلزار آورد
شاخ گل را شرم بادا گر گلی بار آورد
هوش مصنوعی: چهره زیبا همچون تماشای گلزار است و اگر شاخه گلی به خود ببالد، باید شرم کند که بویی مانند گل نداشته باشد.
گر صبا از زلف او بویی به سوی چین برد
مشک را در نافۀ آهو به ز نهار آورد
هوش مصنوعی: اگر نسیم خوشبو از زلف او عطر و بویی به چین ببرد، بوی مشک را به ناف آهو می‌آورد و این کار ارزشمندتر از دادن نهار است.
کار، بوی زلف او دارد که هنگام صبوح
عاشقان را بی سماع و باده در کار آورد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که کار و تلاش به عشق و زیبایی او شبیه است؛ به طوری که در دل صبح، حتی بدون نیاز به موسیقی و شراب، عاشقان را به فعالیت وادار می‌کند.
گر بیفشاند سر زلف پریشان صبحگاه
باد پیش عاشقان عنبر به خروار آورد
هوش مصنوعی: اگر صبحگاه باد، موهای پریشان و آزاد را بر هم بپاشد، در دل عاشقان بوی خوشی شبیه به عنبر به وفور خواهد آمد.
ور نگارد صورتش نقاش در بتخانه‌ای
هربتی نزدیک رویش سجده صد بار آورد
هوش مصنوعی: اگر زیبایی او را نقاشی کند و در معبد بت‌ها قرار دهد، هر چیزی که به صورت او نزدیک شود، صد بار به او سجده خواهد کرد.
سوی زلفش می‌فرستادم صبا را تا مگر
پیش ما پیغامی از دل‌های افگار آورد
هوش مصنوعی: من به نسیم صبحگاهی می‌گفتم تا به سمت زلف او برود و شاید پیامی از دل‌های غمگین برای ما بیاورد.
نی خیال است این صبا گر بگذرد بر زلف او
حلقه زلفش صبا را هم گرفتار آورد
هوش مصنوعی: اگر صبای خوشی از کنار زلف او بگذرد، حتی این نسیم هم به زیبایی و جذابیت زلف او گرفتار خواهد شد.
چشم مستش تا کند بنیاد عقل و دین خراب
زاهدان را مست و لا یعقل به بازار آورد
هوش مصنوعی: چشم پر از شراب او می‌تواند اعتقادات و تفکرات عاقلانه را نابود کند و زاهدان را به حالتی مست و بی‌فکر سوق دهد، به طوری که آن‌ها را به بازار سرگرمی و زندگی مادی بکشاند.
گر همام از چشم مستش بی‌خبر گردد رواست
چشم مستش بیخودی در عقل هشیار آورد
هوش مصنوعی: اگر همام (سرباز) از وضعیت مستی خود بی‌خبر شود، اشکالی ندارد؛ زیرا چشم مست او بدون به کارگیری عقل، به متانت و هشیاری دست یافته است.

حاشیه ها

1398/12/09 04:03
۲۴۶

بیتت دوم: نسافه -> نافه
بیت چهارم: اگر -> گر
بیتهفتم: با گر -> صبا گر

1400/04/22 20:06
کاربر سیستمی

تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده

تغییر مصرع ۴ از «مشک را در نسافه آهو به ز نهار آورد» به «مشک را در نافۀ آهو به ز نهار آورد»

تغییر مصرع ۵ از «کار بوی زلف او دارد که هنگام صبوح» به «کار، بوی زلف او دارد که هنگام صبوح»

تغییر مصرع ۷ از «اگر بیفشاند سر زلف پریشان صبحگاه» به «گر بیفشاند سر زلف پریشان صبحگاه»

تغییر مصرع ۹ از «ور نگارد صورتش نقاش در بتخانه یی» به «ور نگارد صورتش نقاش در بتخانه‌ای»

تغییر مصرع ۱۱ از «سوی زلفش می فرستادم صبا را تا مگر» به «سوی زلفش می‌فرستادم صبا را تا مگر»

تغییر مصرع ۱۲ از «پیش ما پیغامی از دلهای افگار آورد» به «پیش ما پیغامی از دل‌های افگار آورد»

تغییر مصرع ۱۳ از «نی خیال است این باگر بگذرد بر زلف او» به «نی خیال است این صبا گر بگذرد بر زلف او»

تغییر مصرع ۱۵ از «چشم مستش تاکند بنیاد عقل و دین خراب» به «چشم مستش تا کند بنیاد عقل و دین خراب»

تغییر مصرع ۱۶ از «زاهدان را مست ولا یعقل به بازار آورد» به «زاهدان را مست و لا یعقل به بازار آورد»

تغییر مصرع ۱۷ از «گر همام از چشم مستش بی خبر گردد رو است» به «گر همام از چشم مستش بی‌خبر گردد رواست»