گنجور

شمارهٔ ۵۲

هر کاو سر تو دارد پروای سر ندارد
مست تو تا قیامت از خود خبر ندارد
هر عاشقی که جانش بویت شنیده باشد
سر بی نسیم زلفت از خاک برندارد
تر دامن است هر کاو لافی زند ز عشقت
وان گه دو چشم خود را پیوسته تر ندارد
آنجا که حاضر آید آن شکل و آن شمایل
گر بنگرد به غیری چشمم نظر ندارد
سر تا قدم چو جانی ای آب زندگانی
کاین حسن و این لطافت هرگز بشر ندارد
سرهای عاشقانت بر خاک آستانت
چندان بود که آنجا کس رهگذر ندارد
هر یک به جست و جویی میلی کند به سویی
جانم ز منزل تو عزم سفر ندارد
وصفت چنان که باید دایم همام گوید
هر کان گهر نبخشد هر نی شکر ندارد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر کاو سر تو دارد پروای سر ندارد
مست تو تا قیامت از خود خبر ندارد
هوش مصنوعی: هر کسی که در عشق تو سر و دل دارد، نگران زندگی خود نیست. او تا ابد در مستی عشق تو غرق است و از حال و روز خود خبر ندارد.
هر عاشقی که جانش بویت شنیده باشد
سر بی نسیم زلفت از خاک برندارد
هوش مصنوعی: هر عاشقی که بوی محبوبش را استنشاق کرده باشد، هرگز سرش را از خاک برنمی‌دارد و همیشه در عشق او غرق می‌شود.
تر دامن است هر کاو لافی زند ز عشقت
وان گه دو چشم خود را پیوسته تر ندارد
هوش مصنوعی: هر کس که در عشق تو به دیگران فخر می‌فروشد، باید بداند که همین عشق او را به شدت غمگین و متاثر کرده و نمی‌تواند اشک‌های خود را کنترل کند.
آنجا که حاضر آید آن شکل و آن شمایل
گر بنگرد به غیری چشمم نظر ندارد
هوش مصنوعی: در جایی که آن زیبایی و جذابیت حاضر باشد، اگر به چیز دیگری نگاه کنم، چشمانم توجهی به آن ندارند.
سر تا قدم چو جانی ای آب زندگانی
کاین حسن و این لطافت هرگز بشر ندارد
هوش مصنوعی: تمام وجود تو مانند جان است، ای آب حیات! این زیبایی و لطافتی که در توست، هرگز در وجود هیچ انسانی وجود ندارد.
سرهای عاشقانت بر خاک آستانت
چندان بود که آنجا کس رهگذر ندارد
هوش مصنوعی: عاشقان زیادی هستند که به درگاه تو آمده‌اند و بر زمین افتاده‌اند، به‌طوری‌که در آن مکان دیگر کسی نمی‌تواند عبور کند.
هر یک به جست و جویی میلی کند به سویی
جانم ز منزل تو عزم سفر ندارد
هوش مصنوعی: هر کسی به دنبال چیزی می‌گردد، اما روح من از خانه تو هیچ تمایلی به سفر و دوری ندارد.
وصفت چنان که باید دایم همام گوید
هر کان گهر نبخشد هر نی شکر ندارد
هوش مصنوعی: اگر کسی نتواند توصیف تو را به درستی بیان کند، باید همواره در نظر داشته باشد که مانند دانه‌ای که ارزش دارد، تو هم باارزشی و باید احساس خوبی را منتقل کنی. در غیر این صورت، مانند نی‌ای هستی که شیرینی ندارد و نمی‌تواند چیزی را به دیگران انتقال دهد.

حاشیه ها

1398/09/27 06:11
نیری

با سلام فکر کنم در خط اول هر که او بوده نه هر گاو لطفا ببرسی فرمایید

1398/12/09 04:03
۲۴۶

سلام بیت آخر «به سویی» بخش آخر مصرع اول بیت قبل است. «میلی کند به سویی»

1399/07/16 23:10
مبین

هر کاو نه هر گاو!!

1400/04/22 20:06
کاربر سیستمی

تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده

تغییر مصرع ۱ از «هر گاو سر تو دارد پروای سر ندارد» به «هر کاو سر تو دارد پروای سر ندارد»

تغییر مصرع ۴ از «سر بی نسیم زلفت از خاک بر ندارد» به «سر بی نسیم زلفت از خاک برندارد»

تغییر مصرع ۱۳ از «هر یک به جست وجویی میلی کند» به «هر یک به جست و جویی میلی کند به سویی»

تغییر مصرع ۱۵ از «به سویی وصفت چنان که باید دایم همام گوید» به «وصفت چنان که باید دایم همام گوید»