گنجور

شمارهٔ ۴۹

از وقت صبح هست دلم را صفای صبح
جانم منور است به نور لقای صبح
از باد صبح گشت معطر دماغ من
دارد دلم همیشه هوای هوای صبح
یابد یقین ز ظلمت بیگانگی خلاص
هر جان آشنا که شود آشنای صبح
از تیغ صبح لشکر شب منهزم شود
تا شاه اختران بود اندر قفای صبح
ای شب جمال صبح سزای تو می‌دهد
جز روی یار من ندهد کس سزای صبح
این منزل اقامت جای قرار نیست
چون وصل دوست از آن شد لقای صبح

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از وقت صبح هست دلم را صفای صبح
جانم منور است به نور لقای صبح
هوش مصنوعی: از صبح که بیدار شدم، دل من پر از آرامش است و وجودم از روشنی دیدار صبح روشن شده است.
از باد صبح گشت معطر دماغ من
دارد دلم همیشه هوای هوای صبح
هوش مصنوعی: باد صبح عطر دلپذیری دارد که موجب خوشبویی فضای اطراف می‌شود و دل من همیشه مشتاق و شوق‌زده به هوای دلچسب و تازه صبح است.
یابد یقین ز ظلمت بیگانگی خلاص
هر جان آشنا که شود آشنای صبح
هوش مصنوعی: هر انسانی که با صبح آشنا شود، از تاریکی دوری و تنهایی رهایی می‌یابد و به یقین می‌رسد.
از تیغ صبح لشکر شب منهزم شود
تا شاه اختران بود اندر قفای صبح
هوش مصنوعی: سحرگاه با طلوع روز، شب به عقب نشینی می‌پردازد و تا زمانی که ستاره‌ها در پی صبح هستند، نور روز بر افرازنده است.
ای شب جمال صبح سزای تو می‌دهد
جز روی یار من ندهد کس سزای صبح
هوش مصنوعی: ای شب، زیبایی‌ات همچون صبح شایسته است، اما فقط چهره معشوق من است که شایسته صبح می‌باشد و جز او هیچ‌کس دیگر این شایستگی را ندارد.
این منزل اقامت جای قرار نیست
چون وصل دوست از آن شد لقای صبح
هوش مصنوعی: این جا جایی برای سکونت نیست، زیرا پیوند با دوست، همچون دیدار صبحگاهان زودگذر است.

حاشیه ها

1400/04/22 20:06
کاربر سیستمی

تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده

تغییر مصرع ۴ از «دارد دلم همیشد هوای هوای صبح» به «دارد دلم همیشه هوای هوای صبح»

تغییر مصرع ۹ از «ای شب جمال صبح سزای تو می دهد» به «ای شب جمال صبح سزای تو می‌دهد»

تغییر مصرع ۱۱ از «این منزل لطافت جای قرار نیست» به «این منزل اقامت جای قرار نیست»

تغییر مصرع ۱۲ از «چون وصل دوست ازان شد لقای صبح» به «چون وصل دوست از آن شد لقای صبح»