اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون کرد دیگر آن بت چابک سوار کوچ
آرام کرد از دل و صبر و قرار کوچ
هوش مصنوعی: زمانی که آن معشوق ماهر دیگر کاری کرد، قلب و دل و آرامش به یکباره از من دور شد و قرارم را از دست دادم.
پیوسته بیم هجر همیداشت این دلم
زین سان نبود ناگهش اندر شمار کوچ
هوش مصنوعی: دل من همیشه نگران جدایی بود و به همین خاطر، به یکباره به فکر کوچ نبود.
از آب دیده سیل برانم به روز و شب
باشد که بعد از این نکند آن نگار کوچ
هوش مصنوعی: من از چشم خود سیلابی میسازم، به گونهای که در روز و شب، دیگر آن معشوق کوچک من این کار را نکند.
در آب دیده غرقه کنم کوه و دشت را
تا بر جمال او ننشاند غبار کوچ
هوش مصنوعی: من میخواهم در اشکهای خود کوهها و دشتها را غرق کنم، تا مبادا غبار کوچ از زیبایی او بر روی زمین بنشیند.
پاینده باد قد تو ای سرو نوبهار
سرو روان اگر کند از جویبار کوچ
هوش مصنوعی: ای سرو زیبا و جوان، قد تو همیشه پابرجا باشد. حتی اگر از جویبار کوچ کنی، هنوز هم درخشش و زیبایی تو باقی خواهد ماند.
امسال بوی جان به مشامم همیرسد
از منزلی که کردهای از وی تو پار کوچ
هوش مصنوعی: امسال بوی زندگی و نشاط از جایی به مشامم میرسد که تو به خاطر آن، از آنجا دل کندهای و به جای دیگری رفتهای.
جایی رسید حسن تو کانجا نمیرسد
خورشید اگر کند به مثل صدهزار کوچ
هوش مصنوعی: حسن و زیبایی تو به قدری است که حتی خورشید هم اگر بخواهد به اندازه صدهزار بار کوچ کند، نمیتواند به آنجا برسد.
شاید که گر کنار پر از خون کند همی
آن کس که چون تویی کندش از کنار کوچ
هوش مصنوعی: شاید که آن کسی که مثل توست، به شدت احساساتی شود و در کنار خون، کارهای عجیبی انجام دهد.
کاریست سخت مشکل وفنیست بس عجب
رسمیست این که گل کند از نزد خار کوچ
هوش مصنوعی: این کار بسیار دشوار است و واقعاً نکته عجیبی دارد که گل بتواند از کنار خار دربیاید.
چشمش به صد کرشمه نگه کرد سوی من
یعنی روا بود که کنم در خمار کوچ
هوش مصنوعی: چشمش با زیبایی و ناز به من نگاه کرد و این نشان میدهد که این خوب بود که برای او دلتنگ شوم و از او دوری کنم.
شیرین لبش به لطف همیگفت ای همام
معذور دار نیست مرا اختیار کوچ
هوش مصنوعی: لب شیرین او به نرمی میگفت: ای همام، مرا ببخش و معذور بدار، زیرا که من اختیار رفتن ندارم.
حاشیه ها
1400/04/22 20:06
کاربر سیستمی
تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبانزاده
تغییر مصرع ۳ از «پیوسته بیم هجر همی داشت این دلم» به «پیوسته بیم هجر همیداشت این دلم»
تغییر مصرع ۶ از «باشد که بعد ازین نکند آن نگار کوچ» به «باشد که بعد از این نکند آن نگار کوچ»
تغییر مصرع ۷ از «در آب دیده غرقد کنم کوه و دشت را» به «در آب دیده غرقه کنم کوه و دشت را»
تغییر مصرع ۸ از «تا بر جمال او نشا ند غبار کوچ» به «تا بر جمال او ننشاند غبار کوچ»
تغییر مصرع ۱۱ از «امسال بوی جان به مشامم همی رسد» به «امسال بوی جان به مشامم همیرسد»
تغییر مصرع ۱۲ از «از منزلی که کردهای از وی تو پار کوچ» به «از منزلی که کردهای از وی تو پار کوچ»
تغییر مصرع ۱۳ از «جایی رسید حسن تو کانجا نمی رسد» به «جایی رسید حسن تو کانجا نمیرسد»
تغییر مصرع ۱۴ از «خورشید اگر کند به مثل صد هزار کوچ» به «خورشید اگر کند به مثل صدهزار کوچ»
تغییر مصرع ۱۷ از «کاریست سخت مشکل وفنی ست بس عجب» به «کاریست سخت مشکل وفنیست بس عجب»
تغییر مصرع ۱۸ از «رسمی ست این که گل کند از نزدخارکوچ» به «رسمیست این که گل کند از نزد خار کوچ»
تغییر مصرع ۲۱ از «شیرین لبش به لطف همی گفت ای همام» به «شیرین لبش به لطف همیگفت ای همام»