گنجور

شمارهٔ ۴۶

فراق آن قد و قامت قیامت است قیامت
شکیب از آن لب شیرین غرامت است غرامت
به خدمت تو رسیدن صباح روی تو دیدن
سعادت است سعادت سلامت است سلامت
من از کجا و سلامت که عشق روی تو ورزم
که بر سلامت عاشق ملامت است ملامت
دمی که بی تو برآرم ز عمر خود نشمارم
که زندگانی باطل ندامت است ندامت
همام بر سر کویت هوای باغ ندارد
که در میان بهشتش اقامت است اقامت

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فراق آن قد و قامت قیامت است قیامت
شکیب از آن لب شیرین غرامت است غرامت
هوش مصنوعی: فراق و دوری معشوق به قدری سخت و دردناک است که شکیبایی در برابر آن به راستی معجزه‌ای می‌طلبد. زیبایی و طعم شیرین لب‌های او آنقدر دلنشین است که فراموش کردنش غیرممکن به نظر می‌رسد.
به خدمت تو رسیدن صباح روی تو دیدن
سعادت است سعادت سلامت است سلامت
هوش مصنوعی: رسیدن به خدمت تو و دیدن زیبایی چهره‌ات، خود نشانه‌ای از خوشبختی و سلامت است.
من از کجا و سلامت که عشق روی تو ورزم
که بر سلامت عاشق ملامت است ملامت
هوش مصنوعی: من از کجا و با چه حالتی در عشق تو را می‌پرستم، در حالی که این عشق به خاطر دوست داشتن تو به من اتهام می‌زند.
دمی که بی تو برآرم ز عمر خود نشمارم
که زندگانی باطل ندامت است ندامت
هوش مصنوعی: هر لحظه‌ای که بی تو سپری شود، برایم حساب نمی‌شود، چرا که زندگی بدون تو بی‌معنا و پشیمانی‌آور است.
همام بر سر کویت هوای باغ ندارد
که در میان بهشتش اقامت است اقامت
هوش مصنوعی: همام در کنار کوی تو آرزوی باغ و بهشت ندارد، زیرا او در خود آن بهشت زندگی می‌کند.

حاشیه ها

1400/04/22 20:06
کاربر سیستمی

تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده

تغییر مصرع ۷ از «دمی که بی تو بر آرم ز عمر خود نشمارم» به «دمی که بی تو برآرم ز عمر خود نشمارم»