گنجور

شمارهٔ ۴۳

از سوز دل مات همانا خبری نیست
کاین ناله شب‌های مرا خود سحری نیست
هستند تو را عاشق بسیار ولیکن
دل‌سوخته در عشق تو چون من دگری نیست
از بهر دوای دل پر درد ضعیفم
شیرین‌تر از آن لب به جهان گل‌شکری نیست
تا چشم خوش شوخ توام در نظر آمد
از چشم تو مقصود مرا جز نظری نیست
ای بی‌سببی رفته به خشم از من مسکین
باز آی که در تن ز حیاتم اثری نیست
گویند رفیقان که برو یار دگر گیر
مشکل همه این است که چون او دگری نیست
خون شد جگر خسته همام از غم عشقت
و اکنون به غذا خوردن او جز جگری نیست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از سوز دل مات همانا خبری نیست
کاین ناله شب‌های مرا خود سحری نیست
هوش مصنوعی: از درد و سوز دل من خبری نیست، چون این ناله‌ها و فریادهای شبانه‌ام هیچ امیدی به صبح و پایان ندارد.
هستند تو را عاشق بسیار ولیکن
دل‌سوخته در عشق تو چون من دگری نیست
هوش مصنوعی: معنای این بیت این است که بسیاری هستند که به تو عشق می‌ورزند، اما هیچ کس مانند من، که دلی سوخته از عشق تو دارد، نیست.
از بهر دوای دل پر درد ضعیفم
شیرین‌تر از آن لب به جهان گل‌شکری نیست
هوش مصنوعی: به خاطر درمان دل خسته و رنجیده‌ام، هیچ چیزی در دنیا شیرین‌تر از آن لبخند نیست.
تا چشم خوش شوخ توام در نظر آمد
از چشم تو مقصود مرا جز نظری نیست
هوش مصنوعی: وقتی که نگاه زیبای تو در چشم من جلوه‌گر می‌شود، تنها چیزی که از تو می‌خواهم یک نگاه است.
ای بی‌سببی رفته به خشم از من مسکین
باز آی که در تن ز حیاتم اثری نیست
هوش مصنوعی: ای کسی که بدون دلیل از من بیچاره ناراحت شده‌ای، برگرد که در وجود من از زندگی هیچ نشانی باقی نمانده است.
گویند رفیقان که برو یار دگر گیر
مشکل همه این است که چون او دگری نیست
هوش مصنوعی: دوستان می‌گویند که به دنبال کسی دیگر برو، اما مشکل اینجاست که هیچ کس مثل او نیست.
خون شد جگر خسته همام از غم عشقت
و اکنون به غذا خوردن او جز جگری نیست
هوش مصنوعی: دل خسته همام از غم عشق تو به شدت از درد و اندوه می‌جوشد و حالا چیزی که برای او باقی مانده، صرفاً حس دردی عمیق است.

حاشیه ها

1399/03/27 22:05
سایه احمدی

فکر میکنم این درست تر باشد:گویند رفیقان برو ویار دگر گیر

1400/04/22 20:06
کاربر سیستمی

تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده

تغییر مصرع ۲ از «کاین ناله شب های مرا خود سحری نیست» به «کاین ناله شب‌های مرا خود سحری نیست»

تغییر مصرع ۳ از «هستند تو را عاشق بسیار و لیکن» به «هستند تو را عاشق بسیار ولیکن»

تغییر مصرع ۴ از «دل سوخته در عشق تو چون من دگری نیست» به «دل‌سوخته در عشق تو چون من دگری نیست»

تغییر مصرع ۶ از «شیرین تر از آن لب به جهان گلشکری نیست» به «شیرین‌تر از آن لب به جهان گل‌شکری نیست»

تغییر مصرع ۹ از «ای بی سیبی رفته به خشم از من مسکین» به «ای بی‌سببی رفته به خشم از من مسکین»

تغییر مصرع ۱۱ از «گویند رفیقان که برو بار دگر گیر» به «گویند رفیقان که برو یار دگر گیر»

تغییر مصرع ۱۲ از «مشکل همه این است که چون اودگری نیست» به «مشکل همه این است که چون او دگری نیست»