گنجور

شمارهٔ ۴۰

مرا تویی ز جهان آرزوی جان ای دوست
حیات بهر تو خواهم در این جهان ای دوست
میان حلقه زلفت چو مرغ جان بنشست
ندید خوشتر از آن دام آشیان ای دوست
چه جای جان و دل ما که دلبران جهان
شدند بر سر زلف تو جان فشان ای دوست
اگر کنند به روی تو نسبتی گل را
ز شوق باز شود غنچه را دهان ای دوست
به گل طراوت روی تو را نبخشودند
وگرچه داشت بسی سر بر آسمان ای دوست
چگونه مهر تو ورزیم با چنان رویی
که آفتاب چو ما هست مهربان ای دوست
میان جان همام است گنج اسرارت
مجال نیست کسی را در آن میان ای دوست

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مرا تویی ز جهان آرزوی جان ای دوست
حیات بهر تو خواهم در این جهان ای دوست
هوش مصنوعی: ای دوست، تو آرزوی اصلی من در این جهان هستی و برای تو می‌خواهم که در این زندگی به حیات ادامه دهم.
میان حلقه زلفت چو مرغ جان بنشست
ندید خوشتر از آن دام آشیان ای دوست
هوش مصنوعی: وقتی که در حلقه‌های زلف تو مانند پرنده‌ای نشستم، هیچ چیز را زیباتر از آن سرپناه نمی‌بینم، ای دوست.
چه جای جان و دل ما که دلبران جهان
شدند بر سر زلف تو جان فشان ای دوست
هوش مصنوعی: چه جای دل و جان ما که محبوبان عالم به خاطر زلف تو جان خود را فدای تو می‌کنند، ای دوست.
اگر کنند به روی تو نسبتی گل را
ز شوق باز شود غنچه را دهان ای دوست
هوش مصنوعی: اگر به خاطر شوق و محبت به تو، به گل نسبت دهند، غنچه از شوق باز می‌شود و لب می‌گشاید، ای دوست.
به گل طراوت روی تو را نبخشودند
وگرچه داشت بسی سر بر آسمان ای دوست
هوش مصنوعی: به زیبایی و طراوت چهره‌ات اجازه ندادند که به شکوفه‌ها و گل‌ها منتقل شود، هرچند که این زیبایی بسیار بلند و باعظمت است.
چگونه مهر تو ورزیم با چنان رویی
که آفتاب چو ما هست مهربان ای دوست
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانیم به تو محبت کنیم در حالی که چهره‌ات به روشنی آفتاب است و مانند آن مهربان است، ای دوست؟
میان جان همام است گنج اسرارت
مجال نیست کسی را در آن میان ای دوست
هوش مصنوعی: در دل جان همواره گنجینه‌ای از رازها وجود دارد و هیچ‌کس جز تو در این میان اجازه دسترسی به آن را ندارد، ای دوست.

حاشیه ها

1400/04/22 20:06
کاربر سیستمی

تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده

تغییر مصرع ۲ از «حیات بهر تو خواهم درین جهان ای دوست» به «حیات بهر تو خواهم در این جهان ای دوست»

تغییر مصرع ۱۲ از «که آفتاب چو ما هست مهر بان ای دوست» به «که آفتاب چو ما هست مهربان ای دوست»