گنجور

شمارهٔ ۳۹

بیا بیا که ز هجر آمدم به جان ای دوست
بیا که سیر شدم بی تو از جهان ای دوست
به کام دشمنم از آرزوی دیدارت
مباش بی‌خبر از حال دوستان ای دوست
چو نفخ صور دهد جان به مرده عاشق را
نسیم زلف تو بخشد هزار جان ای دوست
خیال بود مرا کز تو بر توان گشتن
بیازمودم و دیدم نمی‌توان ای دوست
اگر به حسن تو باشند شاهدان بهشت
خوشا تفرج خوبان در آن جهان ای دوست
وگر به جان و جهان صحبتت شود حاصل
هنوز وصل تو باشد به رایگان ای دوست
چو زیر خاک شوم با خیال رخسارت
ز خاک دیده من روید ارغوان ای دوست
از عاشق تو که دارد امید هشیاری
که شد به بوی تو سر مست جاودان ای دوست
از عکس روی تو روی زمین شود روشن
شبی که ماه نتابد ز آسمان ای دوست
گهی ز شوق تو خورشید آشکار شود
گهی ز شرم تو زیر زمین نهان ای دوست
به جای هر سر مویی مرا زبانی نیست
که تا ز زلف تو مویی کنم بیان ای دوست
همام نام تو بسیار می‌برد چه کند
ازین سخن نگزیرد دمی زبان ای دوست

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بیا بیا که ز هجر آمدم به جان ای دوست
بیا که سیر شدم بی تو از جهان ای دوست
هوش مصنوعی: بیا ای دوست، که به خاطر دوری تو به جانم سخت گذشت. بیا که بدون تو از این دنیا خسته و دلزده شده‌ام.
به کام دشمنم از آرزوی دیدارت
مباش بی‌خبر از حال دوستان ای دوست
هوش مصنوعی: ای دوست، برای اینکه دشمنم از آرزوی دیدار تو خوشحال شود، نباش؛ زیرا تو از حال دوستانت بی‌خبر هستی.
چو نفخ صور دهد جان به مرده عاشق را
نسیم زلف تو بخشد هزار جان ای دوست
هوش مصنوعی: زمانی که در روز قیامت صور دمیده شود و جان به مرده‌ای ببخشد، نسیم زلف تو به عاشق جان تازه‌ای می‌دهد، ای دوست.
خیال بود مرا کز تو بر توان گشتن
بیازمودم و دیدم نمی‌توان ای دوست
هوش مصنوعی: در ذهنم به این فکر می‌کردم که می‌توانم برای تو تلاش کنم و به موفقیت برسم، اما متوجه شدم که این امکان‌پذیر نیست، ای دوست.
اگر به حسن تو باشند شاهدان بهشت
خوشا تفرج خوبان در آن جهان ای دوست
هوش مصنوعی: اگر در بهشت گواهان زیبایی تو باشند، چه خوب است که در آن دنیا به تماشای خوبان بپردازیم، ای دوست!
وگر به جان و جهان صحبتت شود حاصل
هنوز وصل تو باشد به رایگان ای دوست
هوش مصنوعی: اگر صحبت کردن با تو به جان و دنیا نتیجه‌ای داشته باشد، هنوز هم اتصال و پیوند تو با من بی‌هیچ هزینه‌ای برقرار است، ای دوست.
چو زیر خاک شوم با خیال رخسارت
ز خاک دیده من روید ارغوان ای دوست
هوش مصنوعی: هنگامی که زیر خاک بروم و از دنیا برکنار شوم، یاد چهره تو در ذهن من زنده خواهد ماند، ای دوست. از خاک و خاکسترم، گل‌های زیبای ارغوان روئیده خواهد شد.
از عاشق تو که دارد امید هشیاری
که شد به بوی تو سر مست جاودان ای دوست
هوش مصنوعی: عاشق تو که به بوی تو مست و شاداب شده، امید دارد که همیشه هوشیار بماند و از این حال لذت ببرد، ای دوست.
از عکس روی تو روی زمین شود روشن
شبی که ماه نتابد ز آسمان ای دوست
هوش مصنوعی: در شب‌هایی که ماه در آسمان نمی‌تابد، زیبایی چهره تو باعث می‌شود زمین نورانی گردد، ای دوست.
گهی ز شوق تو خورشید آشکار شود
گهی ز شرم تو زیر زمین نهان ای دوست
هوش مصنوعی: گاهی به خاطر شادی و شوق تو، خورشید به روشنی نمایان می‌شود و گاهی به خاطر شرم و حیا تو، در زیر زمین پنهان می‌ماند، ای دوست.
به جای هر سر مویی مرا زبانی نیست
که تا ز زلف تو مویی کنم بیان ای دوست
هوش مصنوعی: به جای هر تار مویی، زبانی ندارم که بتوانم عشق و زیبایی زلف تو را توصیف کنم، ای دوست.
همام نام تو بسیار می‌برد چه کند
ازین سخن نگزیرد دمی زبان ای دوست
هوش مصنوعی: دوست عزیز، نام تو را دائماً بر زبان می‌آورم و نمی‌توانم از این موضوع لحظه‌ای غافل شوم.

حاشیه ها

1398/09/30 18:11
رضا بیگی

سلام
متاسفانه چند جا به علت ایراد تایپی وزن شعر دارای اشکال شده است

1400/04/22 20:06
کاربر سیستمی

تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده

تغییر مصرع ۴ از «مباش بی خبر از حال دوستان ای دوست» به «مباش بی‌خبر از حال دوستان ای دوست»

تغییر مصرع ۵ از «چو نفخ صور دهد جان به مردها عاشق را» به «چو نفخ صور دهد جان به مرده عاشق را»

تغییر مصرع ۸ از «بیازمودم و دیدم نمی توان ای دوست» به «بیازمودم و دیدم نمی‌توان ای دوست»

تغییر مصرع ۱۱ از «وگر به جان و جهان محبتت شود حاصل» به «وگر به جان و جهان صحبتت شود حاصل»

تغییر مصرع ۱۲ از «هنوز وصل تو باشد بدرایگان ای دوست» به «هنوز وصل تو باشد به رایگان ای دوست»

تغییر مصرع ۱۶ از «کاش بد بوی تو سر مست جاودان ای دوست» به «که شد به بوی تو سر مست جاودان ای دوست»

تغییر مصرع ۱۹ از «آگهی ز شوق تو خورشید آشکار شود» به «گهی ز شوق تو خورشید آشکار شود»

تغییر مصرع ۲۳ از «همام نام تو بسیار می برد چه کند» به «همام نام تو بسیار می‌برد چه کند»