گنجور

شمارهٔ ۲۹

یار ما محمل‌نشین و ساربان مستعجل است
چون روان گردم که زاب دیده پایم در گل است
می‌رود من در پیَش فریاد می‌دارم ولیک
همچو آواز جرس فریاد ما بی‌حاصل است
رو به هر جانب که آرد قبلۀ جان‌ها شود
منزلی کانجا فرود آید زمینی مقبل است
زیستن بی‌روی تو صورت نمی‌بندد مرا
وین تصور خود مرا بیش از فراقش قاتل است
صحبت خوبان بلای جان مشتاقان بود
گرچه آسان است پیوستن بریدن مشکل است
کیست مانندش که تا عاشق شود خرسند از او
دیگران از آب و گل منظورم از جان و دل است
سرو زد با قامتش لاف دروغ از راستی
مردم صاحب‌نظر داند که قولش باطل است
گر ملامت‌گر نداند حال ما عیبش مکن
ما میان موج دریاییم و او برساحل است
سوز آتش شمع می‌داند که با پروانه چیست
همنشین شمع سوزان از حرارت غافل است
خصم می‌گوید که نشکیبد همام از نیکوان
هر که جان آشنا دارد به ایشان مایل است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یار ما محمل‌نشین و ساربان مستعجل است
چون روان گردم که زاب دیده پایم در گل است
هوش مصنوعی: دوست ما در حال حاضر در سفر است و به زودی حرکت می‌کند. من باید مواظب باشم چون پایم در گل گیر کرده است و نمی‌توانم به راحتی حرکت کنم.
می‌رود من در پیَش فریاد می‌دارم ولیک
همچو آواز جرس فریاد ما بی‌حاصل است
هوش مصنوعی: من در پی او می‌روم و فریاد می‌زنم، اما صدای من مانند صدای زنگ، بی‌فایده و بی‌نتیجه است.
رو به هر جانب که آرد قبلۀ جان‌ها شود
منزلی کانجا فرود آید زمینی مقبل است
هوش مصنوعی: هر کجا که انسان به سوی معنویات و روحانیت روی آورد، آنجا مکانی می‌شود که جان‌ها آرام می‌گیرند و اگر در آن محل فرود آیند، زمینی است که پذیرای روح‌هاست.
زیستن بی‌روی تو صورت نمی‌بندد مرا
وین تصور خود مرا بیش از فراقش قاتل است
هوش مصنوعی: زیستن بدون وجود تو برای من ممکن نیست و این فکر کردن به تو، حتی بیشتر از جدایی‌ات، برایم کشنده است.
صحبت خوبان بلای جان مشتاقان بود
گرچه آسان است پیوستن بریدن مشکل است
هوش مصنوعی: گفت‌وگو با خوبان برای عاشقان دردناک است، هرچند که ارتباط برقرار کردن آسان به نظر می‌رسد، اما جدا شدن از آنها کار دشواری است.
کیست مانندش که تا عاشق شود خرسند از او
دیگران از آب و گل منظورم از جان و دل است
هوش مصنوعی: کسی را سراغ نداری که وقتی عاشقش شود، دیگران از او خوشنود باشند. منظورم این است که تمام وجود و احساساتش را به او تقدیم کند.
سرو زد با قامتش لاف دروغ از راستی
مردم صاحب‌نظر داند که قولش باطل است
هوش مصنوعی: سرو با زیبایی و قامت بلندش، دروغ‌هایی درباره حقیقت به دیگران می‌زند، اما مردم آگاه و دانا می‌دانند که حرف‌های او بی‌اساس و نادرست است.
گر ملامت‌گر نداند حال ما عیبش مکن
ما میان موج دریاییم و او برساحل است
هوش مصنوعی: اگر کسی که ما را سرزنش می‌کند حال ما را نمی‌داند، ایرادی به او نگیر. ما در وسط امواج دریا هستیم و او در ساحل قرار دارد.
سوز آتش شمع می‌داند که با پروانه چیست
همنشین شمع سوزان از حرارت غافل است
هوش مصنوعی: آتش شمع از دردی که پروانه دارد آگاه است، اما شمعی که می‌سوزد به شدت حرارت خود توجهی ندارد.
خصم می‌گوید که نشکیبد همام از نیکوان
هر که جان آشنا دارد به ایشان مایل است
هوش مصنوعی: دشمن می‌گوید که اگر کسی نیکوکاران را بشناسد، هرگز از آن‌ها دور نمی‌شود و به سمت آن‌ها جذب می‌شود.

حاشیه ها

1399/10/13 17:01
Polestar

مصراع دوم بیت چهارم اشتباه تایپی شده
درستش اینه:
وین تصور، خود، مرا...

1400/04/22 20:06
کاربر سیستمی

تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده

تغییر مصرع ۱ از «یار ما محمل نشین و ساربان مستعجل است» به «یار ما محمل‌نشین و ساربان مستعجل است»

تغییر مصرع ۳ از «می رود من در پیش فریاد می دارم ولیک» به «می‌رود من در پیَش فریاد می‌دارم ولیک»

تغییر مصرع ۴ از «همچو آواز جرس فریاد ما بی حاصل است» به «همچو آواز جرس فریاد ما بی‌حاصل است»

تغییر مصرع ۵ از «رو به هر جانب که آرد قبله جان ها شود» به «رو به هر جانب که آرد قبلۀ جان‌ها شود»

تغییر مصرع ۷ از «زیستن بی روی تو صورت نمی بندد مرا» به «زیستن بی‌روی تو صورت نمی‌بندد مرا»

تغییر مصرع ۸ از «وین تصور خودم را بیش از فراقش قاتل است» به «وین تصور خود مرا بیش از فراقش قاتل است»

تغییر مصرع ۱۱ از «کیست مانندش که تا عاشق شود خرسند ازو» به «کیست مانندش که تا عاشق شود خرسند از او»

تغییر مصرع ۱۴ از «مردم صاحب نظر داند که قولش باطل است» به «مردم صاحب‌نظر داند که قولش باطل است»

تغییر مصرع ۱۵ از «گر ملامتگر نداند حال ما عیبش مکن» به «گر ملامت‌گر نداند حال ما عیبش مکن»

تغییر مصرع ۱۷ از «سوز آتش شمع میداند که با پروانه چیست» به «سوز آتش شمع می‌داند که با پروانه چیست»

تغییر مصرع ۱۹ از «خصم می گوید که نشکیبد همام از نیکوان» به «خصم می‌گوید که نشکیبد همام از نیکوان»